آن روز که براى اولین بار پوستر جشنواره سى و چهارم را دیدم، باورش نکردم. چهره اى بود از پدر با سیمرغ در کنارش. انگار سال ها بود که با این عکس آشنا هستم، کمى که گذشت مطمئن شدم که عکس پدر روى پوستر جشنواره، حقیقت دارد و چقدر این نقش و نگار با دل من هم کلام بود. چیزى جز شعف در من نبود. حالم عجیب بود آخر ایده، ایده اى بود تازه، جان مى داد براى خیال بافى هاى آینده از آن شروع هاى روشن وُ رنگى. به خود بالیدم که شروع یک اتفاق خوب با چهره پدر است.
پوریا شکیبایی