به گزارش ارتباطات و اطلاع رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، همراه با فرات به کارگردانی فرشاد اکتسابی مستندی تاریخی با محوریت کشورعراق است و درباره فیلمساز جوانی است که پس از سال ها دوری از سرزمین مادری اش به عراق بازگشته تا فیلمی درباره تاریخ یکصد ساله این کشور بسازد. یک مستند تاریخ محور که از دریچه دوربین قهرمان داستان به تصویر کشیده و مخاطب را با وی در این مسیر همراه می کند. اکتسابی در این فیلم به سراغ زمینه های شکل گیری عراق رفته و بخش مهمی از فیلمش را هم به دوران تاریخ معاصر این کشور به خصوص دوران حاکمیت حزب بعث اختصاص داده است. از خلال این وقایع مستند، این فیلمساز جوان به دنبال هویت خویش هم می گردد که یکی از تم های فیلم به حساب می آید. نقطه قوت فیلم فوق را باید در تحقیقات مفصل فیلمساز و گروهش در رابطه با موضوع آن جستجو کرد که وجوه تاریخی اش را تقویت کرده است. قیچی ساخته کریم لک زاده هم در روز سوم در بخش هنر و تجربه روی پرده رفت که ایده یک خطی جذابی داشته و از همان ایده فراتر نرفته و آشکارا فیلم خالی از داستان های فرعی به نظر می رسد. فیلم داستان جوانی است که برای فرار از اجرای حکمش از تهران گریخته و برای فرار از کشور راهی جنوب شده است. قیچی هر چند به لحاظ فرم موفق بوده اما مشکلات زیادی به لحاظ داستان داشته که به راحتی مخاطب را خسته کرده و با وجود بهره گیری از عباس غزالی به عنوان بازیگر برای اکران در گروه سینما و تجربه هم کار دشواری پیش روی خواهد داشت. سرانجام جشنواره امسال با فیلم ابد و یک روز به کارگردانی سعید روستایی شاهد یک توافق جمعی نسبت به کیفیت یک فیلم بود. فیلمی پرخون و جاندار که بسیار به تعریف استاندارد سینمای ایران از ملودرام اجتماعی نزدیک بوده و شخصیت های آن با وجود تفاوت های بسیار برای مخاطب کاملا ملموس به نظر می رسند.
ابد و یک روز که نام بامسمایی هم دارد، قصه تلاش جانانه یک نفر برای بیرون کشیدن خانواده ای از ورطه نابودیست که در این مسیر با مشکلات هولناکی مواجه می شود. علاوه بر فیلمنامه خوب، این فیلم از یک کارگردانی غیرمنتظره و غافلگیرکننده در کنار بازی های یکدست و روان برخوردار است که از آن میان پریناز ایزدیار در نقش سمیه و پیمان معادی در نقش مرتضی درخشش خیره کننده ای داشته و جزو نامزدهای احتمالی سیمرغ بلورین بهترین بازیگری هستند.
هفت ماهگی ساخته هاتف علیمردانی دیگر فیلم روز سوم است که به عنوان یک ملودرام ساده و جمع و جور فیلم قابل توجهی است که می تواند در اکران هم با گروه های مختلفی از مخاطبان ارتباط برقرار کند. قصه زن پا به ماهی که اختلاف هایی با شوهرش داشته و طی یک سانحه با مشکل بزرگی مواجه می شود که جانش را به خظر می اندازد. علیمردانی در پرده آخر فیلم کمی با شتابزدگی عمل کرده و نقطه عطف دوم فیلمنامه اش آن قوت و کیفیت لازم را ندارد. به خصوص پایان بندی کاملا ضعیف و دور از انتظار فیلم که با جنس فیلم همخوانی نداشته و کاملا گل درشت به نظر می رسد. در کنار آن باید به بازی به شدت اغراق شده پگاه آهنگرانی هم در نقش طناز اشاره کرد که اغراق هایش بیش از اندازه بوده و مخاطب را آزار می دهد. با این حال بازی خوب باران کوثری در نقش رعنا یکی از برگ برنده های هفت ماهگی است که می تواند نیم نگاهی هم به سیمرغ داشته باشد.
محمد حسین مهدویان پس از تجربه موفق مستند داستانی آخرین روزهای زمستان با محوریت برهه ای از زندگی شهید حسن باقری، این بار به سراغ سینما آمده و این تجربه موفق را در این مدیوم به بوته آزمایش گذاشته است. کار به شدت دشوار و پر ریسکی که مختصات یک بیگ پروداکشن را داشته و تا حدود زیادی هم موفق از کار درآمده است. فیلم درباره یکی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس(احمد متوسلیان) از دوره نوجوانی تا هنگام سفر به لبنان با حکم امام خمینی(ره) است که در نهایت به مفقود الاثر شدن ایشان تا به امروز انجامیده است. بخش مهمی از دیالوگ های فیلم صحبت های خود متوسلیان است که با حرکت لب بازیگر این نقش که شباهت های فوق العاده ای هم به او دارد، هماهنگ شده است.
یک فیلمبرداری درخشان به همراه کارگردانی حساب شده مهدویان، به این فیلم حال و هوای خاصی بخشیده که تجربه ای نو و گرانبها در حیطه سینمای دفاع مقدس به حساب می آید. تجربه ای که می تواند الگویی مناسب برای بسیاری از سینماگران جوان کشور بوده و آنان را به سمت تجربه های تازه در عرصه های کمتر پرداخته شده بکشاند. کاری که مهدویان با جسارت و با تکیه بر اعتماد تهیه کننده اش موفق به انجام آن شده و نوید حضور نسلی جوان با ایده های جذاب را به دوستداران سینمای ایران می دهد.