شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
20:23 | | فجر 35

روز پنجم: از حلبچه تا تهران معاصر

روز پنجم: از حلبچه تا تهران معاصر

به گزارش ارتباطات و اطلاع‌رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، اولی روایتی از حمله شیمیایی عراق به شهر حلبچه و کشتار فجیع مردم بی دفاع است که بیست و پنجم اسفند ماه ۱۳۶۶ رخ داده و ما در این فیلم قصه مادری را دنبال می کنیم که در این حمله نوزاد چهل روزه اش را گم کرده است. قربان پور در این مسیر نگاه دقیقی هم به حلبچه امروزی پس از نزدیک به سه دهه داشته که هنوز آثاری از جنگ و خرابی های آن در گوشه و کنارش به چشم می خورد. نقطه قوت فیلم نیفتادن آن به ورطه احساسات گرایی است که کارگردان به خوبی جلوی آن را سد کرده در حالی که قصه پتانسیل به شدت بالایی برای این امر داشته است. در این میان نباید از تدوین بسیار خوب ارسلان امیری هم به سادگی گذشت که نقش مهمی در شکل گیری ریتم مناسب فیلم داشته است. خوان بی خان را می توان یک مستند اجتماعی با مایه های کمرنگ ملودرام به حساب آورد که در مدت زمان هفتاد دقیقه ای اش داستان خانواده ای را روایت کرده که پس از سال ها قهر و دوری به واسطه بیماری مادر خانواده مجبور به ماندن در کنار یکدیگر شده اند. قصه ای آشنا که در سینمای قصه گو(همچون فیلم مرگ ماهی ساخته روح الله حجازی) بارها تکرار شده و حال معصوم دوست در قالب یک مستند-داستانی به سراغ آن رفته است. وی تلاش کرده تصویری باورپذیر از گسست روابط خانوادگی در دنیای امروزی ارائه کند که تا حدود زیادی هم در این امر موفق بوده است. در این بین خود معصوم دوست بیشترین نقش را در مقام کارگردان، نویسنده و تدوینگر داشته و از تهیه کننده تاثیرگذاری به نام محسن استاد علی سود جسته که خود از کارگردان های به نام سینمای مستند ایران به حساب می آید.

چهارشنبه نخستین ساخته سینمایی سروش محمد زاده دیگر فیلم این روز است که در بخش هنر و تجربه روی پرده رفت. فیلمی با درونمایه اجتماعی درباره پدر خانواده ای که تصادفا در یک مراسم عروسی کشته شده و حال بخش از خانواده او موافق قصاص و بخشی دیگر در نقطه مقابل قرار دارند که از دل این کشمکش ها داستان به جلو می رود. چهارشنبه هم به مانند بسیاری از تولیدات همه ساله سینمای ایران از ایده ای جذاب برخوردار است که در عرض گسترش پیدا نکرده و به همین خاطر هم با مکث و لکنت پیش می رود. محمدزاده تلاش کرده تا فضایی ملموس برای مخاطب خلق کند که تا حدودی هم موفق به انجام این کار شده اما از قصه غافل شده و حفره های موجود در آن را پر نکرده است. نکته دیگر اینکه فیلم بیش از اندازه به شهاب حسینی به عنوان بازیگر متکی است که از این منظر لطماتی هم متوجه کلیت کار شده است.

فیلم های ابراهیم حاتمی کیا برای بسیاری از مخاطبان سینمای ایران پر اهمیت به نظر رسیده و همواره در جشنواره فیلم فجر جزو پرمخاطب ترین ها بوده اند. بادیگارد هم در چنین فضایی روز گذشته روی پرده سالن همایش های برج میلاد رفته و پای مخاطبان زیادی را به آنجا کشاند. فیلمی در ادامه فیلم های قبلی این فیلمساز که پرداخت شسته رفته و استانداردی دارد که قصه روزهای آخر زندگی یک محافظ کهنه کار را روایت می کند. فیلم شروع کوبنده و درخشانی داشته که به خوبی مخاطب را تحت تاثیر قرار داده و با حیدر به عنوان قهرمان داستان همراه می کند. در نیمه های فیلم شاهد افت محسوسی هستیم که با ورود آن به سکانس پایانی جان تازه ای می گیرد. پرویز پرستویی انتخاب مناسبی برای ایفای نقش حیدر بوده و تا حدودی تداعی کننده همکاری های درخشان او و حاتمی کیا در دهه هفتاد است. بادیگارد با توجه به قصه و ساختارش می تواند در اکران عمومی هم موفق عمل کند چرا که نام ابراهیم حاتمی کیا را به عنوان یک فیلمساز مورد علاقه مخاطبان بر پیشانی خود دارد.

سهیل بیرقی هم در اولین فیلم سینمایی اش پس از چندین تجربه دستیاری، من را روانه پرده سینما کرده است. فیلمی با قصه ای آشنا با محوریت زن جوان کارچاق کنی که در خلاف های مختلف دست داشته و حال با علم به اینکه امکان دستگیر شدنش توسط پلیس هست همچنان کارش را ادامه می دهد. فیلم در تعریف قصه خود و گسترش آن با مشکلات زیادی روبروست که بخش مهمی از آن به دیر راه افتادنش برمی گردد. موضوعی که برای مخاطبان بسیار مهم بوده و موجبات گسسته شدن آنها از فیلم را فراهم می کند. در این بین بازی زیر پوستی و تعمدا سرد لیلا  حاتمی هم کمک زیادی به فیلم نکرده و در نهایت آن را به فیلمی متوسط با موضوعی جذاب اما به هدر رفته تبدیل کرده است که با وجود برخی صحنه های زائد به زحمت به مدت زمانی معادل هشتاد دقیقه رسیده است!.

امکان مینا ساخته کمال تبریزی یکی دیگر از فیلم های روز پنجم است که قصه زوجی جوان(مهران و مینا) را در بستری از دهه ۱۳۶۰ ایران و روزهای جنگ روایت کرده است.

تم شک و تردید را می توان تم اصلی این فیلم به حساب آورد که موتور حرکت قصه بوده اما در میانه های کار از حرکت بازایستاده و به دور تکرار می افتد. با این حال نمی توان از بازی خوب میلاد کیمرام در نقش مهران و نیز طراحی صحنه و لباس قابل قبول فیلم به سادگی عبور کرد که نقاط قوت کار را رقم زده اند.

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.