شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳
18:59 | | فجر 35

روز هشتم: از پرندگان مهاجر تا جنون اژدهای جزیره!

به گزارش ارتباطات و اطلاع رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، آزادی به کارگردانی کمیل سهیلی و رضا فرهمند در این روز به عنوان یک مستند بلند روی پرده رفته و با استقبال دوستداران سینمای مستند روبرو شد. فیلمی در رابطه با محیط زیست و پرندگان مهاجری که کیلومترها راه طی کرده و از سیبری به مناطق شمالی ایران در استان مازندران می رسند. سهیلی و فرهمند در این مستند بلند سینمایی به سراغ یکی از مضامین مورد علاقه مستندسازان رفته و به زیست این پرندگان و رابطه شان با مردم منطقه پرداخته اند که تصاویر به شدت چشم نوازی دارد. در عین حال از نماد و استعاره هم در این فیلم استفاده شده و قرینه سازی هایی در این رابطه صورت گرفته است. قرار گرفتن نام سهیلی و فرهمند در فهرست نامزدهای کارگردانی بخش مستند نیز نشان از کیفیت بالای آزادی دارد که می تواند در گروه هنر و تجربه هم اکران شود.

هادی محقق هم پس از فیلم او خوب سنگ می زند در ادامه همان مسیر فیلم ممیرو را ساخته که در آن یداالهک شادمانی و میثم فرهومند ایفای نقش می کنند. داستان پیرمردی که همراه با نواه اش زندگ سخت و طاقت فرسایی دارد و خود را مسبب همه مشکلات پیش آمده می داند. ممیرو از آن دسته فیلم هایی است که اساسا برای نمایش در جشنواره ها چه داخلی و چه خارجی ساخته شده و عمده نگاه خود را به خارج مرزها دوخته است. در این بین تنها بازی فرهومند را می توان بزرگترین نقطه قوت فیلم به حساب آورد که جان تازه ای به فیلم بخشیده است. اقتباس از رمان های مشهور جهان در سینما، اتفاق تازه ای نبوده و برخی از این رمان ها بارها و بارها به تصویر کشیده شده اند. جنایت و مکافات اثر جاودان داستایوفسکی یکی از همین آثار است که فیلم سینمایی پل خواب ساخته اکتای براهنی براساس آن ساخته شده است. شهاب در آستانه ازدواج با مشکلات مالی به واسطه کلاهبرداری شریکش مواجه شده و برای رهایی از آن به هر دری می زند. این در حالیست که نامزدش هم به او فشار می آورد تا اینکه سرانجام شهاب را به مرز جنون می رساند. فیلم هایی از این جنس که مخاطب از اول، وسط و آخر قصه آن مطلع است، کار سختیست که براهنی تا حدود زیادی موفق به انجام آن شده است. اما پل خواب از کندی ریتم در برخی لحظات رنج برده و از انتخاب برخی بازیگران اصلی هم لطمه خورده است. با این حال بازی متقاعدکننده و باورپذیر ساعد سهیلی در نقش شهاب به کمک فیلم آمده و آن را به فیلمی متوسط رو به بالا تبدیل کرده است.

 ابراهیم ابراهیمیان نیز پس از تجربه ناموفق نخستین ساخته سینمایی اش(ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه)، این بار به سراغ قصه ای رفته که شک و تردید پایه اصلی آن را تشکیل داده است. رابطه یک استاد دانشگاه با یکی از دانشجویان دخترش با واکنش تند همسر استاد همراه شده و ماجراهای پیچیده ای را پیش می آورد که قضاوت واقعی را به کاری سخت تبدیل می کند. فیلمی قصه گو که پیش از این هم نمونه های مشابهی داشته اما به مرور و با پیشرفت داستان خود را از نمونه های یاد شده متمایز می سازد. نقطه قوت فیلم انتخاب درست و سنجیده گروه بازیگران آن متشکل از:محمدرضا فروتن، حمیدرضا آذرنگ، هدیه تهرانی و ساره بیات است که می تواند در اکران عمومی هم به پرفروش شدن فیلم کمک فراوانی کنند.

در ادامه غافلگیری های مربوط به فیلم اولی ها، به برادرم خسرو ساخته احسان بیگلری می رسیم که بسیاری از مخاطبان خود در برج میلاد را غافلگیر کرد. یک ملودرام سرراست و روان با قصه ای درگیرکننده و جذاب که یکدستی خود را از اول تا آخر حفظ می کند. تنش موجود میان دو برادر(ناصر و خسرو) به درستی و با ظرافت خاصی به مخاطبان گوشزد شده و به مرور با شیبی تند به اوج می رسد. اندک شخصیت های فیلم هم پرداخت درستی داشته و تنها تیپ هایی آشنا به نظرنمی رسند. به خصوص خسرو که بیماری دو قطبی اش دست فیلمنامه نویس را برای فراز و فرودهای او باز گذاشته و یکی از بهترین نمونه های بیماران اعصاب و روان خلق شده در سینمای ایران به حساب می آید. البته نباید از بازی کم عیب و نقص و درخشان شهاب حسینی هم در ایفای نقش فوق به سادگی گذشت که مکمل خوبی به نام ناصر هاشمی دارد. بازیگری که پس از مدت ها غیبت در عرصه سینما، بازگشت پرقدرتی به آن داشته و مکمل فوق العاده ای هم به نام هنگامه قاضیانی در نقش میترا داشته است. برادرم خسرو نمونه یک ملودرام جذاب و دوست داشتنی با شخصیت هایی از جنس مردم و زمانه خود است که می تواند مخاطبان زیادی را به سالن های سینما بکشاند.

آخرین فیلم روز هشتم که یک بامداد به نمایش گذاشته شد، اژدها وارد می شود به کارگردانی مانی حقیقی است که می توان آن را عجیب ترین و خاص ترین فیلم سینمای ایران در ده سال اخیر به حساب آورد. فیلم درباره صندوقچه ای است که مانی حقیقی  چند سال پیش در خانه پدر بزرگ خود پیدا کرده و محتویات آن حقیقی را به داستان جذابی برای ساخت می رساند. داستان دستیار صدابردار فیلم خشت و آینه که در همان زمان تولید فیلم توسط ساواک دستگیر شده و همراه با دو نفر دیگر به دنبال کشف راز زلزله ای هستند که در منطقه ای عجیب و غریب از جزیره قشم رخ داده است. نوشتن درباره این فیلم از آن جهت سخت است که برای اشراف بر آن باید بیش از یک بار به تماشای آن نشسته تا سر از رمز و رازهای آن در آورد. کاری که در روزهای شلوغ جشنواره عملا امکان پذیر نبوده و باید به وقت اکران موکول شود. بازی های خوب احسان گودرزی، همایون غنی زاده و امیر جدیدی در کنار طراحی صحنه و لباس و فیلمبرداری حیرت انگیز فیلم را می توان مهترین نقاط قوت آن به حساب آورد که به فیلمنامه درخشان فیلم به بهترین شکل ممکن جان بخشیده اند.     

از: محمد جلیلوند

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.