صبح امروز عدهای هم فهرست ده فیلم اول آرای مردمی جشنواره را دست به دست میکردند و از اینکه چرا اسامی منتخبین مردم اعلام شده و فیلم کمدی «مصادره» با بازی رضا عطاران اصلا جز ده فیلم منتخب تماشاگران نیست، شکایت داشتند و مورد عجیب «مصادره» را اولین شگفتی جشنواره سی و ششم فجر در بخش نتایج آرای مردمی دانستند. چهارمین روز جشنواره فیلم فجر هم با وجود همه زمزمههای گلایهمند شروع شد و سازمان کنترل کیفیت هوا هم شاخص آلودگی امروز را برای تمامی گروهها ناسالم و وضعیت آلودگی هوای تهران را قرمز اعلام کرد که همهچیزمان به همهچیزمان بیاید!
نوبت امیر
بالاخره بعد از گذشت یک روز ملتهب سینمایی با فیلمهایی که هر کدام حساسیت خودشان را داشتند، نوبت به «امیر» و یک کارگردان فیلم اولی رسید. نیما اقلیما، کارگردان جوان «امیر» از حضورش در جشنواره هیجانزده، خوشحال و شاکر است و میگوید که تمام این حسها به اضافه اولین تجربه حضور در جشنواره فجر، کمی چاشنی استرس هم به همراه میآورد. او فیلمش را آینهای توصیف میکند که مخاطبان میتوانند خودشان را در آن ببیند و در نهایت امیدوار است که فیلم هم برای تماشاگران و هم هیات داوران جذاب باشد. حکایت فیلم اولیها اما چیز دیگری است. آنها شاید بیشتراز دیگرانی که سالها تجربه حضور در جشنواره را دارند، نیازمند حمایت باشند. هر چند با اتمام اکران «امیر» عدهای نوشتند کاش در این آلودگی از خانه بیرون نمیآمدیم و حتی ده نفر هم برای این فیلم دست نزد، اما دیگرانی هم بودند که پرچمشان را به نشانه حمایت بالا گرفتند و گفتند:«دستکم موسیقیاش که خوب بود» و «امیر» در کنار قابهای خوبی از تهران، چند بازی خوب هم دارد به خصوص سحر دولتشاهی و هادی کاظمی و میلاد کیمرام. بهرحال که عوامل فیلم نوپای نیما اقلیما هم مانند دستاندرکاران همه فیلمهای دیگر قبل از اولین اکران فیلم در پردیس سینمای ملت کنار هم ایستادند و قاب تصویرشان را برای ثبت در تاریخ خاطرهها مرتب کردند و حالا با امیدواری منتظر قضاوتهای نهایی مردم و داوران میمانند. «خجالت نکش» اما با حالی خندان گذشت. تمامی عوامل فیلم کنار هم قد کشیدند و با لبخند به دوربین نگاه کردند. با اتمام اکران «خجالت نکش»، حرف و نقدها مثل همیشه بالا گرفت. شاید یکی از مهمترین دلایلش موضوع فیلم بود که به اعتقاد خیلیها بیشتر یک داستان فانتزی بود تا یک کمدی خندهدار. عدهای گفتند نگاه نقدگونه و کمیک به سیاستهای جمعیتی در طول چهل سال گذشته کشور با طنز موقعیت و کاراکتر متفاوت احمد مهرانفر در حد و اندازه جشنواره نیست و دیگرانی معتقد بودند «خجالت نکش» یک کمدی نجیب است که کمی خط قرمزهای کمدی خانوادگی را قلقلک داده. بعضیها آن را فیلم عامیانهپسند خوانند که دل اهالی رسانه را نتوانست به دست بیاورد و عده دیگری تماشای این کمدی را میان همه فیلمهایی که درد جامعه را روایت میکنند، زنگ تفریح خوبی نامیدند.
مرز مشخص بدها و خوبها
ابراهیم حاتمیکیا، فیلمهایش هم مانند خودش است؛ مرز بین موافقان و مخالفان آنقدر واضح است که نیازی به ذرهبین ندارد. «بادیگارد» همین بود، «چ» و «به نام پدر» هم همین بود و حتی «ارتفاع پست» و «آژانس شیشهای» هم همینطور بودند. حالا این قصه یک بار دیگر با «به وقت شام» تکرار شده؛ قصه تهاجم موافقان و مخالفان به یکدیگر و تلاش هر طرف برای به کرسی نشاندن نظر خودش به دیگری. عدهای گفتند چنان تحت تاثیر قصه فیلم و جلوههای ویژهاش قرار گرفتیم که تا چند دقیقه بعد از تمام شدن «به وقت شام»، زبانمان از هر سخنی قاصر بود و عدهای دیگر آخرین اثر حاتمیکیا را بیارزش، تکراری، خستهکننده و در نهایت فیلمی سفارشی خوانند که جیمزباندهای آبکی تحویل مخاطب میدهد. عدهای بعد از بیرون آمدن از سالن سینما تماشای این فیلم را به دوستانشان اکیدا توصیه کردند و دیگرانی بودند که نوشتند سرتان رفت، «به وقت شام» را نبینید. ابراهیم حاتمیکیا هم در پاسخ به شعاری بودن فیلمهای اخیرش در نشست خبری گفت:«بعد از گذشت چهل عمر از این نظام، آیا همه سر جایشان هستند و من فقط جایم را عوض کردهام؟ اینکه من از داعش حرف میزنم شعار است؟ داعشی که میتواند نزدیک خانه ما هم بیاید، که از قضا یک بارهم آمد… این مسئله مهمتر از این است که فیلم مرا به تمسخر بگیرید.» با همه اینها در پایان روز چهارم جشنواره به احترام آوارگان سوری و دردی که در تمام این سالها کشیدهاند، میایستیم و به نشانه احترام کلاه از سر بر میداریم، باقی هر چه هست سلیقهها و ذائقههایی است که برای هر فردی اعتبار خودش را دارد.