بعضی روزها هم آنقدر حجم خبرها زیاد میشود که آدمها تیتروار در موردشان حرف میزنند؛ تمام اتفاقات را در خطهای کوتاه خلاصه و پشت سر هم ردیف میکنند که مبادا چیزی جا بیفتد. امروز از آن روزها بود. در محوطه پردیس گالری ملت، اهالی رسانه از برنامه دیشب «هفت» گفتند و ناکاربلدی رضا رشیدپور در گفتگوی چالشی با محمدحسین مهدویان و بعد از آن هم واکنش بد منتقدان به این فیلم که به قول بعضیها در نهایت «لاتاری را از سکه انداخت». بعد از «هفت» نوبت به آتشی رسید که اینبار ساختمان برق حرارتی خیابان ولیعصر را در خود میسوزاند و ترس تکرار اتفاق تلخ پلاسکو دوباره در یادها زنده شد. در بحبوحه تلاش آتشنشانان برای خاموش کردن آتشی که زبانه میکشید، عدهای خبر دادند به دلیل افزایش احتمال تخریب در حال تخلیه ساختمان هستند که این خبر خیلی زود جایش را به صحبتهای مهدی داوری، مدیرعامل آتشنشانی تهران داد که گفت: «به این نتیجه نرسیدیم که ساختمان در حال ریزش است.» هنوز واکنشها به حواشی برنامه «هفت» و تکرار یک آتشسوزی دیگر دهان به دهان میچرخید که عوامل فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» برای اکران فیلمشان به پردیس گالری ملت رسیدند و آنطرف هم روحانی خودش را برای نشست خبری با اصحاب رسانه آماده میکرد.
بچههای تهخط
«مغزهای کوچک زنگ زده» قصه بچههای ته خط را روایت میکند؛ بچههایی که شاید در پستوی حافظه بسیاری از ما به فراموشی سپرده شده باشند و با امثال همین فیلمها دوباره یادمان بیاید که درست در یک قدمی ما، به اندازه یک یا چند اتوبان پایینتر، کسانی زندگی میکنند که اسم «بام تهران» را هم تا به حال نشنیدهاند. درباره «مغزهای کوچک زنگ زده» همه چیز سریع اتفاق افتاد؛ دیالوگها تند بود، اتفاقات به ثانیه بند بودند، مخاطبان در لحظه مجذوب قصه، قاب، تصویر و بازی خوب بازیگران فیلم شدند و در نهایت نشست خبری فیلم هم خیلی زود به جنجال کشیده شد. هومن سیدی در نشست خبری فیلمی که ساخته بود، گفت:«شاید این اتهام وارد شود که ما قصد سیاهنمایی داشتیم اما قصدمان سیاهنمای نبوده بلکه تلاش کردهایم درباره تلخیها صحبت کنیم و پایان فیلم هم بسیار امیدبخش است.» سیدی درباره حضور لادن ژاوهوند گفت:«زمانی که به دنبال دو شخصیت به عنوان پدر و مادر میگشتیم به یک کمپ مراجعه کردیم و مسئول کمپ خانم لادن را معرفی کرد و من هم همانجا از او برای بازی دعوت کردم.» لادن هم که برای اولین بار حضور بین خبرنگاران را تجربه میکرد، گفت:«متاسفم برای کسانی که در تهران زندگی میکنند و نمیدانند در این شهر چه خبر است و از بالا، کارتنخوابها را میبینند. من میان کارتنخوابها زندگی کردم و سیدی زندگی ما را به فیلم تبدیل کرد.» نوید محمدزاده به عنوان بازیگر اصلی «مغزهای کوچک زنگزده» هم خودش را در فیلم نماد آدمهای خشمگینی معرفی کرد که در اینستاگرام به دیگران حمله میکنند؛ او در مورد آرایش خاص موها و پیشانیاش گفت:«موهایم گریم است و اگر هم نبود دوست داشتم اینجوری باشم.» در نهایت برخورد یک خبرنگار و اصرارش برای پرسیدن سوال و آن طرف هم اصرار گبرلو برای پایان جلسه، منجر به عصبانیت هومن سیدی شد و او با دلخوری جلسه را ترک کرد.
مرد بزرگ، زن ورزشکار
حرف از علی نصیریان که به میان میآید، همهچیز شکل دیگری میشود. تمام عوامل فیلم به احترام مرد پیشکسوت دنیای هنر گوشهای صف میکشند تا او اول بایستد و قاب تصویری که به بهانه اکران فیلم «امپراطور جهنم» در پردیس سینمایی ملت ثبت میشود، همهچیزش درست و خطکشیده شده باشد. برای خیلیها روز پنجم جشنواره فیلم فجر به خاطر همین حضور ارزشمند علی نصیریان روز دیگری بود؛ روزی که میشود آن را سوا کرد و جای دیگری گذاشت که مبادا در همهمه روزهای شلوغ زندگی خدشه بردارد و تصویر زیبای این خاطره لطمه ببیند. شاید برای همین بود که خیلیها حرمت علی نصیریان را نگه داشتند و ترجیح دادند درباره «امپراطور جهنم» چیزی نگویند و فقط به یک جمله بسنده کنند که «خدا کند کمپینی راه بیفتد که امپراطور جهنم اکران نشود.» اهالی «عرق سرد» اما شور و نشاط خاصی داشتند. چیزی که شاید پیش از این و با هیچ فیلم دیگری اتفاق نیفتاده بود. خیلیها همه این هیجانات را به سوژه فیلم و ارتباط آن با داستان معروف ممنوعالخروج شدن کاپیتان تیم فوتسال توسط شوهرش که مجری صدا و سیما بود ربط دادند و عده دیگری همهچیز را ناشی از انرژی خوب بازیگرانی مانند باران کوثری، سحر دولتشاهی و امیر جدیدی دانستند. اما «عرق سرد» به خاطر سوژهاش که پیش از این هم خوراک خبری خوبی در شبکههای اجتماعی و برای فعالان اجتماعی و حامیان حقوق زنان دست و پا کرده بود، واکنشهای زیادی به همراه داشت. کسانی که منتظر بودند نوبت به «عرق سرد» برسد تا ببیند قصه این فیلم چقدر با اتفاقی که در دنیای واقعی افتاده همخوانی دارد و سهیل بیرقی چقدر از پس این سوژه حساس برآمده است. به اعتقاد برخی خبرنگاران ورزشی که از نزدیک در جریان ممنوعالخروجی کاپیتان تیم ملی فوتسال بودند، بیرقی از نظر جزئیات توانسته بود فیلم را فراتر از حد انتظار به تصویر بکشد. هر چند تفاوتهایی در قصه فیلم بوده و مثلا امیر جدیدی که نقش شوهر را بازی میکرد، اصلا مجری ورزشی نبود اما دیگرانی هم بودند که گفتند بیرقی از موضوع حقوق زنان نردبانی برای بالا رفتن و شهرت ساخته است. عدهای از بیخ و بن با سوژه فیلم مشکل داشتند و گفتند:« فیلم عرق سرد قرار است به مردان ایرانی یادآوری کند حقوق زنان را نقض نکنند. بعد برای اینکه فیلم قابل پخش باشد، بازیکنان تیم حریف خارجی را هم مجبور کردند مقنعه بپوشند» و دیگرانی هم «عرق سرد» را نمونه پیشرفتهتر «خشم و هیاهو» دانستند. لیلی رشیدی در نشست خبری «عرق سرد» در پاسخ به خبرنگاری که خطاب به کارگردان گفت: «فمینیست نشوید!» جواب داد: «یک قانون عقب افتاده باید عوض شود» و در نهایت روز پنجم جشنواره با تشویق عوامل فیلم «عرق سرد» پایان یافت.
بچههای تهخط
«مغزهای کوچک زنگ زده» قصه بچههای ته خط را روایت میکند؛ بچههایی که شاید در پستوی حافظه بسیاری از ما به فراموشی سپرده شده باشند و با امثال همین فیلمها دوباره یادمان بیاید که درست در یک قدمی ما، به اندازه یک یا چند اتوبان پایینتر، کسانی زندگی میکنند که اسم «بام تهران» را هم تا به حال نشنیدهاند. درباره «مغزهای کوچک زنگ زده» همه چیز سریع اتفاق افتاد؛ دیالوگها تند بود، اتفاقات به ثانیه بند بودند، مخاطبان در لحظه مجذوب قصه، قاب، تصویر و بازی خوب بازیگران فیلم شدند و در نهایت نشست خبری فیلم هم خیلی زود به جنجال کشیده شد. هومن سیدی در نشست خبری فیلمی که ساخته بود، گفت:«شاید این اتهام وارد شود که ما قصد سیاهنمایی داشتیم اما قصدمان سیاهنمای نبوده بلکه تلاش کردهایم درباره تلخیها صحبت کنیم و پایان فیلم هم بسیار امیدبخش است.» سیدی درباره حضور لادن ژاوهوند گفت:«زمانی که به دنبال دو شخصیت به عنوان پدر و مادر میگشتیم به یک کمپ مراجعه کردیم و مسئول کمپ خانم لادن را معرفی کرد و من هم همانجا از او برای بازی دعوت کردم.» لادن هم که برای اولین بار حضور بین خبرنگاران را تجربه میکرد، گفت:«متاسفم برای کسانی که در تهران زندگی میکنند و نمیدانند در این شهر چه خبر است و از بالا، کارتنخوابها را میبینند. من میان کارتنخوابها زندگی کردم و سیدی زندگی ما را به فیلم تبدیل کرد.» نوید محمدزاده به عنوان بازیگر اصلی «مغزهای کوچک زنگزده» هم خودش را در فیلم نماد آدمهای خشمگینی معرفی کرد که در اینستاگرام به دیگران حمله میکنند؛ او در مورد آرایش خاص موها و پیشانیاش گفت:«موهایم گریم است و اگر هم نبود دوست داشتم اینجوری باشم.» در نهایت برخورد یک خبرنگار و اصرارش برای پرسیدن سوال و آن طرف هم اصرار گبرلو برای پایان جلسه، منجر به عصبانیت هومن سیدی شد و او با دلخوری جلسه را ترک کرد.
مرد بزرگ، زن ورزشکار
حرف از علی نصیریان که به میان میآید، همهچیز شکل دیگری میشود. تمام عوامل فیلم به احترام مرد پیشکسوت دنیای هنر گوشهای صف میکشند تا او اول بایستد و قاب تصویری که به بهانه اکران فیلم «امپراطور جهنم» در پردیس سینمایی ملت ثبت میشود، همهچیزش درست و خطکشیده شده باشد. برای خیلیها روز پنجم جشنواره فیلم فجر به خاطر همین حضور ارزشمند علی نصیریان روز دیگری بود؛ روزی که میشود آن را سوا کرد و جای دیگری گذاشت که مبادا در همهمه روزهای شلوغ زندگی خدشه بردارد و تصویر زیبای این خاطره لطمه ببیند. شاید برای همین بود که خیلیها حرمت علی نصیریان را نگه داشتند و ترجیح دادند درباره «امپراطور جهنم» چیزی نگویند و فقط به یک جمله بسنده کنند که «خدا کند کمپینی راه بیفتد که امپراطور جهنم اکران نشود.» اهالی «عرق سرد» اما شور و نشاط خاصی داشتند. چیزی که شاید پیش از این و با هیچ فیلم دیگری اتفاق نیفتاده بود. خیلیها همه این هیجانات را به سوژه فیلم و ارتباط آن با داستان معروف ممنوعالخروج شدن کاپیتان تیم فوتسال توسط شوهرش که مجری صدا و سیما بود ربط دادند و عده دیگری همهچیز را ناشی از انرژی خوب بازیگرانی مانند باران کوثری، سحر دولتشاهی و امیر جدیدی دانستند. اما «عرق سرد» به خاطر سوژهاش که پیش از این هم خوراک خبری خوبی در شبکههای اجتماعی و برای فعالان اجتماعی و حامیان حقوق زنان دست و پا کرده بود، واکنشهای زیادی به همراه داشت. کسانی که منتظر بودند نوبت به «عرق سرد» برسد تا ببیند قصه این فیلم چقدر با اتفاقی که در دنیای واقعی افتاده همخوانی دارد و سهیل بیرقی چقدر از پس این سوژه حساس برآمده است. به اعتقاد برخی خبرنگاران ورزشی که از نزدیک در جریان ممنوعالخروجی کاپیتان تیم ملی فوتسال بودند، بیرقی از نظر جزئیات توانسته بود فیلم را فراتر از حد انتظار به تصویر بکشد. هر چند تفاوتهایی در قصه فیلم بوده و مثلا امیر جدیدی که نقش شوهر را بازی میکرد، اصلا مجری ورزشی نبود اما دیگرانی هم بودند که گفتند بیرقی از موضوع حقوق زنان نردبانی برای بالا رفتن و شهرت ساخته است. عدهای از بیخ و بن با سوژه فیلم مشکل داشتند و گفتند:« فیلم عرق سرد قرار است به مردان ایرانی یادآوری کند حقوق زنان را نقض نکنند. بعد برای اینکه فیلم قابل پخش باشد، بازیکنان تیم حریف خارجی را هم مجبور کردند مقنعه بپوشند» و دیگرانی هم «عرق سرد» را نمونه پیشرفتهتر «خشم و هیاهو» دانستند. لیلی رشیدی در نشست خبری «عرق سرد» در پاسخ به خبرنگاری که خطاب به کارگردان گفت: «فمینیست نشوید!» جواب داد: «یک قانون عقب افتاده باید عوض شود» و در نهایت روز پنجم جشنواره با تشویق عوامل فیلم «عرق سرد» پایان یافت.