محمود کلاری از دومین همکاری با پیمان معادی در «بمب؛ یک عاشقانه» میگوید
بمبی که با پیمان ساختیم!
محمد صابری
نامش بیتردید یک برند معتبر در سینمای ایران است. چهرهای که بهرغم سالها حضور در پشت دوربین فیلمسازان بنام و جریانساز، امروز به اندازه ستارههای مقابل دوربین مشهور و صدالبته محبوب است. او را نمیتوان تنها یک مدیر پیشکسوت فیلمبرداری دانست، چراکه نماینده و معرف بخشی از حافظه تاریخی و نمادی از گنجینه تجربههای ثبتشده در بالغبر چهاردهه بالیدن سینمای حرفهای در ایران است. همه اینها توصیفی درست از این هنرمند باسابقه است اما هنوز هم بهترین معرفش یک نام است؛ محمود کلاری. فیلمبرداری که بیشترین سابقه حضور در جشنواره فجر و رکورد شکار سیمرغ در حوزه تخصصی خود را در کارنامه دارد اما سهمش از ویترین جشنواره سیوششم تنها یک فیلم است؛ «بمب؛ یک عاشقانه» که دومین تجربه همکاری محمود کلاری و پیمان معادی پس از «برف روی کاجها» هم محسوب میشود.
بمبی که با پیمان ساختیم!
محمد صابری
نامش بیتردید یک برند معتبر در سینمای ایران است. چهرهای که بهرغم سالها حضور در پشت دوربین فیلمسازان بنام و جریانساز، امروز به اندازه ستارههای مقابل دوربین مشهور و صدالبته محبوب است. او را نمیتوان تنها یک مدیر پیشکسوت فیلمبرداری دانست، چراکه نماینده و معرف بخشی از حافظه تاریخی و نمادی از گنجینه تجربههای ثبتشده در بالغبر چهاردهه بالیدن سینمای حرفهای در ایران است. همه اینها توصیفی درست از این هنرمند باسابقه است اما هنوز هم بهترین معرفش یک نام است؛ محمود کلاری. فیلمبرداری که بیشترین سابقه حضور در جشنواره فجر و رکورد شکار سیمرغ در حوزه تخصصی خود را در کارنامه دارد اما سهمش از ویترین جشنواره سیوششم تنها یک فیلم است؛ «بمب؛ یک عاشقانه» که دومین تجربه همکاری محمود کلاری و پیمان معادی پس از «برف روی کاجها» هم محسوب میشود.
* جناب کلاری شاید این سوال کمی کلی به نظر برسد اما بهعنوان یکی از مدیران فیلمبرداری تأثیرگذار بر کیفیت فیلمها، علاقهمندم از زبان شما بشنوم که حدومرز تأثیرگذاری یک مدیر فیلمبرداری بر کیفیت بصری فیلم کجاست؟
سوال درباره نقش مدیر فیلمبرداری در کیفیت یک فیلم، سوال مهمی است. پیش از این فیلمبردارها عمدتاً در هیبت کارگردان فنی در یک فیلم حضور داشتند و کارگردانان معمولاً روی دیالوگ و بازیها متمرکز میشدند. بهنوعی که در بسیاری از موارد حتی میزانسن هم با خواست و هدایت فیلمبردارها شکل میگرفت. این فضایی است که در سینمای سنتی ما وجود داشت و در ادامه آن آرامآرام به سینمای مدرن رسیدیم. برای همین هم زمانی که به تیتراژ برخی فیلمهای قدیمی مراجعه میکنید، فیلمبردارهایی را میبینید که در کنار عنوان اصلی، تخصصهای دیگری مانند تدوین یا مونتاژ هم قید شده و این به معنای آن است که آن فیلمبردارها از ابتدا تا انتها میدانستند چه در سر دارند و به چه ریتمی قرار است در انتها برسند. بعدها بود که این نقش فراتر از اینها هم رفت و تبدیل به عنصر پردازش زیباییشناسی فیلم شد. نمونههای مختلفی در دورههای مختلف سینما در خاطر داریم که نقش مدیران فیلمبرداری و به تعبیر من «سینماپردازها» (که بهترین ترجمه برای واژه سینماتوگرافر است) در آن بسیار پررنگ بوده است.
* باتوجه به شرایط موجود در سینمای امروز ایران که طبیعتاً با استانداردهای جهانی فاصله هم دارد، فضای بصری یک فیلم را چقدر میتوانیم محصول تخصص فیلمبردار و چقدر حاصل نگاه فیلمساز بدانیم؟
تصورم این است که خیلی قابلتفکیک نیست. باورم این است زمانی که کارگردانی یک فیلمبردار را انتخاب میکند، طبیعتاً خودش را به زیباییشناسی و اندیشه بصری آن فیلمبردار نزدیک احساس کرده یا این احساس را داشته که روایت داستان و فیلمنامهای که در دست دارد، با فضای کاری آن فیلمبردار بهخصوص قرابت بیشتری دارد. پس همین انتخاب را میتوان بخشی از مهندسی بصری فضای فیلم از سوی کارگردان دانست. به تعبیری میتوان گفت این انتخاب نگاه تصویری کارگردان را مشخص میکند و از همین قدم اول همکاری و همافزایی میان فیلمبردار و کارگردان شکل میگیرد.
* با همین ملاک میتوان گفت قبول همکاری با یک کارگردان از سوی یک مدیر فیلمبرداری هم به معنای قبول بخشی از فضای ذهنی و اندیشهای فیلمساز و فیلمنامهای که در دست تولید دارد است؟
قطعاً همینطور است. اگر بخواهیم بهصورت عام به این مسئله نگاه کنیم، حضور یا عدم حضور در پروژههای مختلف سینمایی میتواند دلایل متنوعی داشته باشد، اما اگر از این فضا فاصله بگیریم و صورت ایدهآل قضیه را مدنظر داشته باشیم، حتماً یک فیلمبردار هم در انتخاب یک پروژه علاوهبر فیلمنامه و داستان، سابقه، اعتبار و نگاه کارگردان را هم در نظر خواهد داشت. همانطورکه اشاره کردم این یک تعامل و انتخاب دوسویه میان کارگردان و فیلمبردار است.
* از این زاویه یک مدیر فیلمبرداری میتواند فراتر از فضای بصری، در تکمیل یا جهتدهی فضای فکری و اندیشهای فیلم هم تأثیرگذار باشد؟
به نظرم در سینمای ایران این امری کاملاً مرسوم است. یکی از خصوصیات ویژه و مختصات قابل اعتنای سینمای ایران در قیاس با شرایط تولید حرفهای در سینمای جهان، امکان نقشآفرینی بیشتر «جمع» در شکلگیری نهایی فیلم است. امکان اظهارنظر و مشارکت در مراحل مختلف و از سوی عوامل مختلف وجود دارد و این اتفاقی است که در سینمای حرفهای جهان چندان امکان آن وجود ندارد. در سینمای ایران اما در ۹۰ درصد موارد چه فیلمسازان صاحبنام و چه تازهکارها عمدتاً تصمیمهای نهایی را حین تصویربرداری میگیرند و به نظرم این اصلاً هم بد نیست. چراکه خلاقیتی را با خود به همراه دارد که میتواند تبدیل به امتیاز شود. در فضای تجربی فرصت بروز خلاقیت بیش از فضای حرفهای است.
* برخلاف دوره گذشته که چند کار داشتید، امسال تنها با فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» در جشنواره حضور دارید؛ از تجربه حضور در این فیلم و همراهی با پیمان معادی بگویید.
آَشنایی من و پیمان معادی به فیلم «جدایی نادر از سیمین» برمیگردد که دوستیای فراتر از یک همکاری سینمایی بین ما شکل گرفت و همچنان هم ادامه دارد. در اولین فیلم او در مقام کارگردان هم همراهش بودم اما درباره فیلم «بمب» من تقریبا از دو سال پیش از کلید خوردن تولید پروژه، در جریان کار قرار داشتم. زمانی که ایده اولیه فیلمنامه را پیمان با من مطرح کرد، چیزی بیش از دو سال تا زمانی که کار کلید خورد، فاصله داشتیم.
* پس بهنوعی همکاری کاملاً فکری در شکلگیری فیلمنامه و فیلم داشتهاید؟
البته از نظر زمانی آنقدر امکان و فرصت صحبت مشترک بر سر این فیلمنامه را نداشتیم چراکه هم پیمان سالهای پرمشغلهای را داشت و هم من، اما در بخشها و موقعیتهایی توانستیم همفکریهایی داشته باشیم و هر نسخهای که از فیلمنامه بازنویسی میشد در اختیار من هم قرار میگرفت و درباره آن صحبتهایی با هم میکردیم. مهمتر از فیلمنامه اما کاراکتر پیمان معادی در مقام فیلمساز و مسیری که در سینما برای رسیدن به جایگاه امروزش پیموده است، حائز اهمیت است. بهزعم من دو تخصص در سینما حرف اول را میزنند و نقش تعیینکننده در نتیجه فیلم دارند، یکی فیلمنامه که تأثیر بیقید و شرطی رروی خروجی دارد و دیگری بازیگری است.
* و پیمان معادی با عبور از این دو مرحله به کرسی کارگردانی تکیه زده است.
دقیقاً. او سالها فیلمنامهنویسی کرد و بعد هم با ورود به عرصه بازیگری تجربیاتی حتی فراتر از سینمای ایران کسب کرد. از این زاویه پیمان معادی برای من انسانی خاص در سینما محسوب میشود. علاوهبر اینها پیمان، فیلمشناسی فوقالعاده است. او سینمای روز دنیا را بهخوبی رصد میکند، بسیار فیلم میبیند و مدام با جریان سینما در ارتباط است. اینها ویژگیهای بسیار ارزشمندی است که حتی یکی از آنها برای تبدیل شدن به یک فیلمساز خوب کافی است.
* «بمب» فیلم مبتنیبر فضاسازی است. کمی از حساسیتهای بصری این فیلم برایمان میگویید؟
داستان «بمب» از آنجا که در موقعیت زمانی نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک روایت میشود، مقطع زمانی بسیار حساسی دارد. دهه ۶۰ نه آنچنان دور و متفاوت از دنیای امروز ماست و نه شمایل کلی جامعه در آن زمان شباهتی به امروز داشته است. داستان فیلم مربوط به دورهایست که مخاطب تصویر مشخصی از آن در ذهن دارد که تلاش کردیم در ساخت فضای فیلم به این تصویر و شمای کلی موجود در ذهن مخاطب پایبند باشیم. حتی ترجیحمان ساخت فیلم با نگاتیو بود اما از نظر سختافزاری امکان آن اصلاً برای ما وجود نداشت.
* فارغ از سهمی که از نظر فنی در تولید فیلم داشتید، بهعنوان یک اثر مستقل، ویژگی مهم «بمب؛ یک عاشقانه» را در ویترین جشنواره امسال چه میدانید؟
مهمترین آن این است که در زمانی که داستان فیلمها همه بهروز شده است و تلاش میشود آثار در فضای محدود و لوکیشنهای کمهزینه تولید شود، «بمب» فیلمی است که ما را بهروزگار و دورانی دورتر میبرد و این میتواند قابلتوجه باشد. به عقیده من هم پیمان معادی در گام دوم کارگردانیاش در این انتقال فضا بسیار موفق هم عمل کرده است.
* بهعنوان سوال پایانی میخواهم حس و حال شما پس از سالها حضور در جشنواره فجر و چند نوبت شکار سیمرغ از حضور در جشنواره سیوششم را بدانم.
حضور در جشنواره همواره جذاب است. مانند دوران کودکی و نوجوانی که یک کاردستی میساختیم و هیجان نشان دادن آن به دیگران را داشتیم. موقعیت جشنواره از این نظر جذاب است و بیشتر حکم حضور در یک جشن را برای من دارد. واقعاً نگاه به جشنواره همواره باید اینگونه باشد که میخواهیم از یک جشن لذت ببریم، بخش مربوط به جایزه به گمانم آنقدر اهمیت ندارد که حضور و لذت بردن از این جشن حائز اهمیت است.
سوال درباره نقش مدیر فیلمبرداری در کیفیت یک فیلم، سوال مهمی است. پیش از این فیلمبردارها عمدتاً در هیبت کارگردان فنی در یک فیلم حضور داشتند و کارگردانان معمولاً روی دیالوگ و بازیها متمرکز میشدند. بهنوعی که در بسیاری از موارد حتی میزانسن هم با خواست و هدایت فیلمبردارها شکل میگرفت. این فضایی است که در سینمای سنتی ما وجود داشت و در ادامه آن آرامآرام به سینمای مدرن رسیدیم. برای همین هم زمانی که به تیتراژ برخی فیلمهای قدیمی مراجعه میکنید، فیلمبردارهایی را میبینید که در کنار عنوان اصلی، تخصصهای دیگری مانند تدوین یا مونتاژ هم قید شده و این به معنای آن است که آن فیلمبردارها از ابتدا تا انتها میدانستند چه در سر دارند و به چه ریتمی قرار است در انتها برسند. بعدها بود که این نقش فراتر از اینها هم رفت و تبدیل به عنصر پردازش زیباییشناسی فیلم شد. نمونههای مختلفی در دورههای مختلف سینما در خاطر داریم که نقش مدیران فیلمبرداری و به تعبیر من «سینماپردازها» (که بهترین ترجمه برای واژه سینماتوگرافر است) در آن بسیار پررنگ بوده است.
* باتوجه به شرایط موجود در سینمای امروز ایران که طبیعتاً با استانداردهای جهانی فاصله هم دارد، فضای بصری یک فیلم را چقدر میتوانیم محصول تخصص فیلمبردار و چقدر حاصل نگاه فیلمساز بدانیم؟
تصورم این است که خیلی قابلتفکیک نیست. باورم این است زمانی که کارگردانی یک فیلمبردار را انتخاب میکند، طبیعتاً خودش را به زیباییشناسی و اندیشه بصری آن فیلمبردار نزدیک احساس کرده یا این احساس را داشته که روایت داستان و فیلمنامهای که در دست دارد، با فضای کاری آن فیلمبردار بهخصوص قرابت بیشتری دارد. پس همین انتخاب را میتوان بخشی از مهندسی بصری فضای فیلم از سوی کارگردان دانست. به تعبیری میتوان گفت این انتخاب نگاه تصویری کارگردان را مشخص میکند و از همین قدم اول همکاری و همافزایی میان فیلمبردار و کارگردان شکل میگیرد.
* با همین ملاک میتوان گفت قبول همکاری با یک کارگردان از سوی یک مدیر فیلمبرداری هم به معنای قبول بخشی از فضای ذهنی و اندیشهای فیلمساز و فیلمنامهای که در دست تولید دارد است؟
قطعاً همینطور است. اگر بخواهیم بهصورت عام به این مسئله نگاه کنیم، حضور یا عدم حضور در پروژههای مختلف سینمایی میتواند دلایل متنوعی داشته باشد، اما اگر از این فضا فاصله بگیریم و صورت ایدهآل قضیه را مدنظر داشته باشیم، حتماً یک فیلمبردار هم در انتخاب یک پروژه علاوهبر فیلمنامه و داستان، سابقه، اعتبار و نگاه کارگردان را هم در نظر خواهد داشت. همانطورکه اشاره کردم این یک تعامل و انتخاب دوسویه میان کارگردان و فیلمبردار است.
* از این زاویه یک مدیر فیلمبرداری میتواند فراتر از فضای بصری، در تکمیل یا جهتدهی فضای فکری و اندیشهای فیلم هم تأثیرگذار باشد؟
به نظرم در سینمای ایران این امری کاملاً مرسوم است. یکی از خصوصیات ویژه و مختصات قابل اعتنای سینمای ایران در قیاس با شرایط تولید حرفهای در سینمای جهان، امکان نقشآفرینی بیشتر «جمع» در شکلگیری نهایی فیلم است. امکان اظهارنظر و مشارکت در مراحل مختلف و از سوی عوامل مختلف وجود دارد و این اتفاقی است که در سینمای حرفهای جهان چندان امکان آن وجود ندارد. در سینمای ایران اما در ۹۰ درصد موارد چه فیلمسازان صاحبنام و چه تازهکارها عمدتاً تصمیمهای نهایی را حین تصویربرداری میگیرند و به نظرم این اصلاً هم بد نیست. چراکه خلاقیتی را با خود به همراه دارد که میتواند تبدیل به امتیاز شود. در فضای تجربی فرصت بروز خلاقیت بیش از فضای حرفهای است.
* برخلاف دوره گذشته که چند کار داشتید، امسال تنها با فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» در جشنواره حضور دارید؛ از تجربه حضور در این فیلم و همراهی با پیمان معادی بگویید.
آَشنایی من و پیمان معادی به فیلم «جدایی نادر از سیمین» برمیگردد که دوستیای فراتر از یک همکاری سینمایی بین ما شکل گرفت و همچنان هم ادامه دارد. در اولین فیلم او در مقام کارگردان هم همراهش بودم اما درباره فیلم «بمب» من تقریبا از دو سال پیش از کلید خوردن تولید پروژه، در جریان کار قرار داشتم. زمانی که ایده اولیه فیلمنامه را پیمان با من مطرح کرد، چیزی بیش از دو سال تا زمانی که کار کلید خورد، فاصله داشتیم.
* پس بهنوعی همکاری کاملاً فکری در شکلگیری فیلمنامه و فیلم داشتهاید؟
البته از نظر زمانی آنقدر امکان و فرصت صحبت مشترک بر سر این فیلمنامه را نداشتیم چراکه هم پیمان سالهای پرمشغلهای را داشت و هم من، اما در بخشها و موقعیتهایی توانستیم همفکریهایی داشته باشیم و هر نسخهای که از فیلمنامه بازنویسی میشد در اختیار من هم قرار میگرفت و درباره آن صحبتهایی با هم میکردیم. مهمتر از فیلمنامه اما کاراکتر پیمان معادی در مقام فیلمساز و مسیری که در سینما برای رسیدن به جایگاه امروزش پیموده است، حائز اهمیت است. بهزعم من دو تخصص در سینما حرف اول را میزنند و نقش تعیینکننده در نتیجه فیلم دارند، یکی فیلمنامه که تأثیر بیقید و شرطی رروی خروجی دارد و دیگری بازیگری است.
* و پیمان معادی با عبور از این دو مرحله به کرسی کارگردانی تکیه زده است.
دقیقاً. او سالها فیلمنامهنویسی کرد و بعد هم با ورود به عرصه بازیگری تجربیاتی حتی فراتر از سینمای ایران کسب کرد. از این زاویه پیمان معادی برای من انسانی خاص در سینما محسوب میشود. علاوهبر اینها پیمان، فیلمشناسی فوقالعاده است. او سینمای روز دنیا را بهخوبی رصد میکند، بسیار فیلم میبیند و مدام با جریان سینما در ارتباط است. اینها ویژگیهای بسیار ارزشمندی است که حتی یکی از آنها برای تبدیل شدن به یک فیلمساز خوب کافی است.
* «بمب» فیلم مبتنیبر فضاسازی است. کمی از حساسیتهای بصری این فیلم برایمان میگویید؟
داستان «بمب» از آنجا که در موقعیت زمانی نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک روایت میشود، مقطع زمانی بسیار حساسی دارد. دهه ۶۰ نه آنچنان دور و متفاوت از دنیای امروز ماست و نه شمایل کلی جامعه در آن زمان شباهتی به امروز داشته است. داستان فیلم مربوط به دورهایست که مخاطب تصویر مشخصی از آن در ذهن دارد که تلاش کردیم در ساخت فضای فیلم به این تصویر و شمای کلی موجود در ذهن مخاطب پایبند باشیم. حتی ترجیحمان ساخت فیلم با نگاتیو بود اما از نظر سختافزاری امکان آن اصلاً برای ما وجود نداشت.
* فارغ از سهمی که از نظر فنی در تولید فیلم داشتید، بهعنوان یک اثر مستقل، ویژگی مهم «بمب؛ یک عاشقانه» را در ویترین جشنواره امسال چه میدانید؟
مهمترین آن این است که در زمانی که داستان فیلمها همه بهروز شده است و تلاش میشود آثار در فضای محدود و لوکیشنهای کمهزینه تولید شود، «بمب» فیلمی است که ما را بهروزگار و دورانی دورتر میبرد و این میتواند قابلتوجه باشد. به عقیده من هم پیمان معادی در گام دوم کارگردانیاش در این انتقال فضا بسیار موفق هم عمل کرده است.
* بهعنوان سوال پایانی میخواهم حس و حال شما پس از سالها حضور در جشنواره فجر و چند نوبت شکار سیمرغ از حضور در جشنواره سیوششم را بدانم.
حضور در جشنواره همواره جذاب است. مانند دوران کودکی و نوجوانی که یک کاردستی میساختیم و هیجان نشان دادن آن به دیگران را داشتیم. موقعیت جشنواره از این نظر جذاب است و بیشتر حکم حضور در یک جشن را برای من دارد. واقعاً نگاه به جشنواره همواره باید اینگونه باشد که میخواهیم از یک جشن لذت ببریم، بخش مربوط به جایزه به گمانم آنقدر اهمیت ندارد که حضور و لذت بردن از این جشن حائز اهمیت است.