جلسه پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «جشن دلتنگی » با حضور پوریا آذربایجانی؛ کارگردان فیلم، علی قائم مقامی؛ تهیه کننده، مونا سرتوه؛ فیلمنامه نویس، خشایار موحدیان؛ تدوینگر، علیرضا زرین دست؛ مدیر فیلمبرداری، ساغر قناعت؛ بازیگر فیلم و با مدیریت محمود گبرلو عصر امروز پنجشنبه هفدهم بهمنماه در پردیس سینما گالری ملت برگزار شد.
به گزارش ستاد خبری جشنواره فیلم فجر، در آغاز جلسه خبرنگاری درباره ایده شکلگیری این فیلم پرسید و آذربایجانی در پاسخ گفت: فکر میکنم نوع استفاده ما از فضای مجازی علاوه بر همه خوبیهایش، مضراتی دارد. آدم فکر میکند کلی انسان در کنار او هستند، اما در واقعیت اینطور نیست. در مهمانیهای ما هم وضعیت همین است و واقعا به مسئله مهمی تبدیل شده و فکر کردیم خیلی بامزه است چنین قصهای تعریف کنیم و آینه جلوی آدمها بگیرم تا آنها بدانند که چنین وضعیتی وجود دارد.
مونا سرتوه در ادامه افزود: کار اصلی من عکاسی است و معتقدم اینستاگرام هم که برای عکاسی بود تغییر کاربردی داد و درگیری آدمها با فضای مجازی و توهمی که همه ما دچارش شدهایم، در این فضا ایده نوشتن فیلم را به ما داد. من فکر میکنم در این زمانه خاص، نوشتن چنین فیلمنامهای مهم است.
اویسی از مجله سینما تلویزیونی ایران در ادامه پرسید: اسم فیلم از کجا آمده و این که شما نگاهی سیاه و سفید به فضای مجازی داشتید آیا فکر میکنید تاثیر دلخواهتان را روی مخاطب میگذارد؟ و سوال سوم: کاراکترها منفعل بودند، آیا میتوانند تاثیرگذار باشند؟
آذربایجانی گفت: نام فیلم را از داستان عباس معروفی گرفتم… من فکر میکنم فضای مجازی مهمانی است که میوه آن در نهایت تنهایی خواهد بود. نمیتوانی در این فضا حرف بزنی و هر کاری کنی، پیشقضاوتهایی وجود دارد. من نمیخواستم نگاهم سیاه و سفید باشد و از قصههایی که شنیدم، گرتهبرداری کردم و کمترین دخل و تصرف را در این داستانها انجام دادم. این که فیلم چه تأثیری روی مخاطب خواهد گذاشت، نمیدانم. البته من فیلم را کنار برخی آدمها دیدم و دریافتم که عدهای خوششان آمد و برایم جالب بود که عدهای حتی در حین تماشای فیلم اینستاگرام را چک میکردند!
علی پاکزاد از سینما سینما پرسید: شما دغدغه بزرگی داشتید ولی ما اوج و فرود آنچنانی در فیلم نمیبینیم؟ آیا نمیتوانستید این فیلم را به شکل مستند داستانی ارائه بدهید؟ ما همه در فضای مجازی هستیم و این مشکلات را میدانیم ولی با دیدن اثر شما حس نمیکردیم فیلم سینمایی میبینیم. در مورد این نکته توضیح دهید که نمیتوانستید شکل تعریف خود را تغییر دهید که بیشتر درک شود؟
آذربایجانی گفت: میتوانستیم قصهای با منطق ارسطویی داشته باشیم. این فیلم من است و ما اینطور به آن پرداختیم. منطق روایی آن را ما اینطور انتخاب کردیم و هرکس دیگری به شکل دیگری این کار را میکرد. شاید شما بدانید وضعیت فضای مجازی چیست اما من مطمئنم امروز عده زیادی که در این فضای مجازی زندگی میکنند از خیلی حقایق دور هستند.
من نمیتوانم شما و کسانی را که در این نشست هستند، ملاک قرار دهم. شما قشری هستید که مطالعات اجتماعی بیشتری دارید. من میخواستم بر قشری که نمیدانند در فضای مجازی چه اتفاقی برایشان میافتد، تاثیر بگذارم.
او ادامه داد: کار با علیرضا زرین دست برایم خیلی جالب بود و این را به عنوان نقطه ویژهای در فیلمم در نظر دارم. فکر میکردم براساس شنیدههایم، او نمیگذارد فیلم خودم را بسازم اما واقعیت این است در کنار زریندست کلاس درس گذراندم. خبرنگار دیگری پرسید: شما چقدر در زندگی خودتان مقید به استفاده از فضای مجازی هستید؟
آذربایجانی گفت: من نمیگویم استفاده از تکنولوژی به صورت مطلق بد است. من میگویم نوع استفاده باید کنترل شده باشد. اگر فیلم صفحه اینستاگرام دارد، به این دلیل است که من ضد شبکههای مجازی نیستم. این فیلم بیشتر از اینکه درباه اینستاگرام باشد در مورد خطر تنهاشدن در اثر استفاده از فضای مجازی است. من در مورد این فضا متحجر نیستم، ولی در مورد فضای مجازی بیسوادم. همسرم به همین دلیل در این کار در نگارش فیلم کنارم بود.
خبرنگار ایرنا پرسید فکر نمیکنید ریتم کند باعث خروج تماشاگر از سالن شود؟
آذربایجانی گفت: نه اینطور فکر نمیکنم و ریتم فیلم غیر از این نمیتوانست باشد.
خشایار موحدیان تدوینگر فیلم در ادامه گفت: به نظر من ریتم و تمپو درست است و هرطور فکر کردیم باید به همین صورت کار میکردیم.
آذربایجانی در ادامه گفت: در ضمن باید بگویم کسی از سالنهای دیگری که «جشن دلتنگی» در آن نمایش داده میشد، بیرون نرفت.
قائم مقامی تهیهکننده فیلم در بخش دیگری از این نشست گفت: در سالنهای دیگر کسی بیرون نرفت و از یک سالن ۲۰۰ نفری، بیرون رفتن هفت، هشت نفر خیلی عجیب نیست.
ساغز قناعت هم در مورد نقش خود و بازی در این فیلم گفت: تجربه بسیار جالبی بود و در این فیلم چیزهای زیادی یاد گرفتم.
خبرنگار دیگری در ادامه افزود: چرا برخی دیالوگها تغییر کرده؟ سوال دوم: فکر میکنم فیلم با کمعمقی در همه ابعاد ساخته شده است، به چه دلیل این اتفاق افتاد؟ به نظر میرسد پروسه ایده تا تولید شما کوتاه بوده است. در مورد این مسئله توضیح دهید…
قائممقامی گفت: خیلی خوشحالم که متوجه شدید که ما چه مشکلاتی داشتیم. پلانی از فیلم حذف نشده دو سه تا دیالوگ کم شده… ما نمایشی برای مقامات دولتی و نمایندگان مجلس داشتیم که به این نتیجه رسیدیم که آن را تغییر دهیم. از هر دو جناح سیاسی کشور فیلم را دیدند و ارتباط خوبی داشتند و فیلم را مورد لطف قرار دادند و امروز هم دیدم نماینده دیگری اظهار لطف کرد. تغییری هم که ما دادیم اجباری نبود و پیشنهاد دادند و با آقای آذربایجانی به این نتیجه رسیدیم که جابه جایی کنیم بهتر است.
آذربایجانی گفت: سال ۹۵ فیلمنامه را نوشتیم ولی اصلا اصراری به تولید سریع نداشتیم. در حد خودم میفهمم که سناریو در سطح نیست وهمه گروه تولید تلاش کردیم فیلم ساخته شود. ما بخش خصوصی هستیم و وقتی میرویم فارابی و میبینیم که هیچ کس از ما حمایتی نمیکند و سرمایهگذاری هم نداریم به تولید بخش خصوصی بدل میشویم و تولید در این بخش اصلا ساده نیست. اگر موقعیت ما بهتر بود و از نظر مالی قویتر بودیم، «جشن دلتنگی» فیلم بهتری میشد. به هر حال از تهیه کننده تشکر میکنم که در کنار ما بود و دست به تولید این کار زد. ما با شرایطی که میتوانستیم، دست به تولید زدیم و کسی کم نگذاشت. شاید با بودجه بیشتر، میتوانستیم فیلم عجیب و غریبتری بسازیم. من همیشه آدم سینمای مستقل بودم و هستم و در مورد فیلم «اروند» هم همین وضع بود.
در ادامه تهیه کننده فیلم گفت: دوست داشتم اوج، فارابی، حوزه هنری و… پشت سر ما میآمدند. اول هم به فارابی رفتم جلسات مکرر گذاشتم و ۴۵ روز پیگیری کردیم و اول گفتند مشارکت میکنیم بعد گفتند وام میدهیم و در نهایت هیچ اتفاقی رخ نداد. بعد از اکران خواهم گفت که چه کردند که جلوی فیلم گرفته شود. در زمان تولید گفتم لنز دارید به ما اجاره دهید؟ به ما ندادند! لنزی که روزی ۹۵ هزار تومان اجارهاش بود، از بیرون گرانتر تهیه کردم. من با این پول اندک فیلمی با عوامل حرفهای ساختم و همه به ما لطف کردند که در این فیلم حضور داشتند. ما بخش خصوصی هستیم و ادعایی نداریم.
ترکاشوند از روزنامه عصر ایرانیان در ادامه پرسید: فیلم بیش از فضای مجازی درباره جدایی در اثر فضای مجازی است. میخواهم بدانم شما هم به این مسئله توجه داشتید؟ سوال دوم: در مورد قابهای فیلم توضیح دهید. حس می کنم قاببندیها در حد تلویزیون است و حس سینمایی آن کم است.
آذربایحانی گفت: ماجرای ما دقیقا بحران تنهایی است و این بحران مربوط به ایران نیست و مربوط به همه جای دنیاست…
علیرضا زرین دست در مورد فیلمبرداری فیلم گفت: من نفهمیدم قابها سینمایی نیست یعنی چه؟ سینمایی که امروز در دنیا پا گرفته شبیه فیلمهایی است که همه با هندی- کم میگیرند. امروز فیلمی را که میبینیم، حس نمیکنیم با قابهای متداول سینما گرفته شده است. فیلمهای خارجی که در حال حاضر ساخته میشود هم همین وضع را دارد… امکانات دوربینهای دم دستی هم به شکلی دیگر شده است.
خبرنگار سایت سی و یک نما در ادامه پرسید: چرا اینقدر فضا خالی است و این که چرا دو بازیگر کار که خبرنگار هم هستند روی صحنه نیامدند؟
قائم مقامی گفت: به عمد این کار را کردیم که شائبهای پیش نیاید و باقی بازیگرها هم اگر نیستند واقعا دلیل خاصی نداشت و متاسفانه به این دلیل که بازیگران پرکاری هستند هر کدام سر پروژهای بودند.