قبل از شروع تیتراژ فیلم بال میزند و بالا میرود تا جایی در صفحه نمایش آرام بگیرد و بعد نوبت به ناصر طهماسبی میرسد که با آن صدای دلنشین تکرار کند: « سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر» از همان لحظه است که چشمها به سیمرغ بلورین خیره میماند تا ده روز مثل برق و باد بگذرد و در نهایت سیمرغ همراه کسانی که رای آوردهاند به خانه برود. مسعود نجفی، مدیر روابط عمومی جشنواره چند روز پیش خبر داده بود که نامزدهای مسابقه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر روز ۲۱ بهمن ماه پس از اکران آخرین فیلم در پردیس ملت منتشر خواهند شد. این بود که در آخرین روز جشنواره فیلم فجر سی و شش همهچیز در پردیس گالری ملت در تب و تاب انتشار لیست نامزدها گذشت. همهجا حرف از بازیگر، کارگردان و فیلم هایی بود که لایق دریافت سیمرغ بودند. فیلمها یک بار دیگر مرور شدند. سکانسها یک بار دیگر روی پرده ذهن کنار هم ردیف میشد و هر کسی از بازی خوب بازیگر مورد علاقهاش حرف میزد. سلیقه است دیگر. هر کسی یک جنس خاص سوژه سینمایی را میپسندد و به سوژه دیگری نقد دارد. یکی قصه جنگ را دوست دارد و یکی دیگر نوستالژیهای دهه شصت را میپسندد. یکی جذب قابهای زیبای یک فیلم میشود و دیگری از تماشای یک بازی خوب به وجد میآید. بهرحال که شاید خیلی وقتها در عمر سی و شش ساله جشنواره فیلم فجر کاندیدهای مورد نظر هر کدام از ما موفق نشدهاند سیمرغ را با خودشان به خانه ببرند. این اما همه ماجرا نیست. تمام قصه جشنواره خاطرهای است که میماند و تصویر خوبی که از فیلمها در یاد ما جا خوش میکند.
پایان یک زن
«فرهاد تصمیم گرفت برای مهاجرت به ترکیه سفر کند اما به دلیل گرفتاریهای که برایش رخ میدهد نه تنها مهاجرت، بلکه برای بازگشت به ایران هم در هالهای از ابهام قرار میگیرد.» این خلاصه داستان فیلم «کار کثیف» است؛ نمایشی که مثل تمام فیلمهای دیگری که در این دوره جشنواره دیده شد، موافقان و مخالفانی داشت. عدهای سوژه فیلم را تازه خواندند و عدهای دیگر تماشای این فیلم را اتلاف وقت نامیدند. بعضیها روند قصه را پسندیدند و نوشتند مشکل اصلی پایانبندی ناقصی بود که کار را خراب کرده بود، بعضی دیگر نوشتند:« تماشای فیلم کار کثیف در پایان جشنواره مثل کشتن غول مرحله آخر بازیهای رایانهای بود.» خسرو معصومی در نشست خبری فیلم گفت:« امیدوارم آقای روحانی با دیدن این فیلم عذاب وجدان بگیرد.» بعضی از حضار به افتخار این حرف کف مرتبی زدند و بعضی دیگر گفتند:«تورو خدا سینما را دیگر سیاسی نکنید.» به هرحال که «کار کثیف» هم با عکس یادگاری سازندگان فیلم تمام شد و نوبت به زنانی رسید که بار جنگ را به دوش میکشند اما دیده نمیشوند. رضا فرهمند، کارگردان «زنانی با گوشوارههای باروتی» درباره فیلمی که ساخته گفت:« فیلم درباره یک ژورنالیست خانم است که در متن جنگ و در منطقهای از عراق حضور دارد که درگیر جنگ با داعش است. در این مستند از دریچه این خانم با بخشی از جنگ با داعش روبهرو میشویم که هیچوقت با آن مواجه نبودیم.» مثل همه فیلمهای دیگر عدهای به احترام آخرین نمایش فرهمند و خبرنگارانی که در صحنه جنگ و میان بمباران موشکها دست به کار گزارشرسانی هستند، کلاه از سر برداشتند و بعضی دیگر فیلم را سطحی، غیرحرفهای و معمولی شماردند. فرهمند در نشست خبری فیلم با اشاره به سختیهای تولید این مستند گفت: «غیر از نزدیک شدن و صحبت با خانواده داعشیها، پیدا کردن مترجم کار بسیار سختی بود چرا که تعداد ملیت در داعشیان بسیار زیاد است»، حسن مهدوی، صداگذار فیلم هم گفت:«صدابردارمان شنوایی گوشش را در این مستند از دست داد!» با همه حرف و نقدهای مثبت و منفی، دختری که گوشوارههای باروتی داشت نقطه پایانی بر نمایشهای سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر گذاشت و اهالی رسانه چشم انتظار اعلام نامزدهای جشنواره ماندند.
نامزدهای طلایهدار
هیات داوران شسته و رفته کنار هم در جایی که از قبل برای آنها تعیین شده بود، نشستند. مسعود نجفی حرفهایش را با خیر مقدم به آنها آغاز کرد و از اهالی رسانه، عکاسان، تصویربرداران و همچنین محمود گبرلو بابت اداره نشستها تشکر کرد و به خاطر تمام کاستیهایی که چندین روز اول خیلی به چشم میآمد و کمکم رنگ عادت گرفت، عذرخواهی کرد. هر چقدر زمان اعلام نامزدها نزدیکتر میشد، نفسهای بیشتری به شماره میافتاد و صدای تپش قلبها واضحتر به گوش میرسید. این اولین باری بود که هیات داوران میان اصحاب رسانه مینشستند و اسامی نامزدها را میخواندند. همین کافی بود که همهچیز با چاشنی هیجان یک اتفاق تازه پیش برود. انگار که اهالی رسانه و تمام دستاندرکارانی که ده روز با تولد این فیلمها زندگی کرده بودند، حالا خبر قد کشیدن آنها را میشنیدند و قدم به قدم در رشد و پیروزیشان شریک شدهاند. بالاخره صداها یکی پس از دیگری پشت میکروفن صاف و اسامی نامزدها اعلام شد؛ «تنگه ابوقریب» و «مغزهای کوچک زنگزده» با یازده نامزدی در صدر قرار گرفتند. سهم «بمب؛ یک عاشقانه» و «دارکوب» ده شد، «به وقت شام»، «سرو زیر آب» و «عرق سرد» هشت مورد را از آن خود کردند، «کامیون» و «شعلهور» در شش مورد نامزد شدند و در نهایت «چهارراه استانبول» و «سو تفاهم» با کاندید شدن در پنج مورد رتبه پنجم صدرنشینها را به دست آوردند. با اعلام نامزدها همهچیز تا حدی شفافتر شد. با اینکه تا فردا و تا لحظهای که تکلیف نامزدها معلوم نشود هنوز همهچیز در بیم و امید پیش میرود اما دستکم حالا عوامل هر فیلمی میدانند در چند زمینه مورد پسند داوران قرار گرفتهاند. فرشته طائرپور در پایان نشست اعلام نامزدها در واکنش به نظر اهالی رسانه درباره نامزد نشدن بعضی از هنرمندان گفت:« شما از کاندیدهای ما با خبر شدیم و ما از آرای شما. این انتخابهایی بین آثار امسال بود و امیدواریم سال خوبی برای سینمای ایران باشد. ما قرار نیست همرای باشیم اما قرار است به آرای یکدیگر احترام بگذاریم.»
و با این اتفاقات آخرین روز سی و ششمین جشنواره فیلم فجر هم تمام شد و اهالی رسانه در حالیکه نظراتشان در مورد نامزدهای اعلام شده را با هم مرور میکردند، محوطه پردیس گالری ملت را ترک کردند. باشد که جشنواره امسال هم با همه نقاط مثبت و منفی و تجربه جدیدی که داشت، خاطره خوبی در ذهن همه دوستداران سینما باقی گذاشته باشد.