جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳
17:23 | | فجر 37

طالبی نژاد: سینمای ایران به سمت تولید گزارش‌های تلخ اجتماعی رفته است

طالبی نژاد: سینمای ایران به سمت تولید گزارش‌های تلخ اجتماعی رفته است

«احمد طالبی‌نژاد» درباره مرور خاطراتش از جشنواره فیلم فجر اظهار داشت: در گذشته تعداد فیلم‌هایی که احساس می‌کردیم در حال شکل دادن اتفاقی در سینمای ایران هستند در دوره‌های ابتدایی برگزاری جشنواره کم نبود و در واقع یک جریان در سینمای ایران ایجاد شد که آثاری مانند «دندان مار» به کارگردانی مسعود کیمیایی ساخته شدند.
وی افزود: در دوره‌های ابتدایی جشنواره مثلا سالی که سه فیلم «خط قرمز» مسعود کیمیایی، «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی و «اشباح» رضا میرلوحی در جشنواره به نمایش درآمد، ساعت‌ها مقابل سینمای «عصر جدید» در صف ایستادیم تا بلیت بخریم.
طالبی‌نژاد با بیان اینکه کم‌کم که به‌عنوان منتقد، هویت پیدا کرده و مشکل خاصی برای دیدن فیلم‌ها نداشته است، ادامه داد: در آن دوران به‌دلیل موقعیت جغرافیایی، بیشتر منتقدان و نویسندگان فیلم‌های جشنواره را در سینما بهمن می‌دیدند.
وی افزود: حدود سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷همراه گروهی شامل منتقدان، روزنامه‌نگاران، فیلمسازان، تهیه‌کنندگان و حتی بازیگرها، هر روز حدود پنج فیلم را در سینما بهمن می‌دیدم، آن زمان کارت‌هایی داشتیم که برای دیدن فیلم، آن‌ها را سوراخ می‌کردند. به جای شام و ناهار هم از مغازه‌ نزدیک سینما، پیراشکی می‌خریدیم و گاهی که پول بیشتری داشتیم، آش و چایی هم می‌خوردیم.
این منتقد و نویسنده سینما گفت: در سال‌های بعد، یک سینما به اصحاب رسانه اختصاص یافت و سبب شد دیدن فیلم‌ها همراه با لذت و عذاب باشد، چون سینمای رسانه‌ها گاهی از کسانی پر می‌شد که با این گروه هیچ ارتباطی نداشتند. الان هم همین‌طور است؛ البته از هشت سال پیش، دیگر به سالن اختصاص‌یافته به رسانه‌ها نمی‌روم و اگر لازم باشد در یکی از سینماهای تهران، فیلم‌های جشنواره را در سکوت و آرامش می‌بینم.
خاطره‌انگیزترین دوره جشنواره فیلم فجر برای طالبی‌نژاد همان سال‌هایی است که در میدان انقلاب و سینما بهمن فیلم می‌دید و او چند خاطره را از آن سال‌ها این‌گونه مرور کرد: یکی از کسانی که آن زمان با ما فیلم‌های جشنواره را می‌دید، رضا رویگری – بازیگر – بود، وقتی در فاصله بین دو فیلم از سالن سینما بیرون می‌آمدیم، بلندگوها در میدان انقلاب سرود «ایران، ایران» را با صدای او پخش می‌کردند.
وی افزود: همچنین به خاطر می‌آورم، یک سال آنقدر در تهران برف باریده بود که وقتی از در خروجی سینما بهمن بیرون می‌آمدیم، کوچه از برف پر شده بود و ما در مسیر رسیدن به ورودی سینما برای دیدن فیلم بعدی، باید از میان کپه‌های برف راهی باز می‌کردیم. در طول روز، پنج‌بار این کار را می‌کردیم؛ آن سال‌ها جوان بودیم و امید داشتیم، چیزی که حالا دیگر نداریم.
کارگردان فیلم «من بن لادن نیستم» ادامه داد: «رضا براهنی» نویسنده، شاعر و مترجم، یکی از کسانی بود که کارت داشت و در سینما آزادی فیلم می‌دید. آن زمان، رمان «رازهای سرزمین من» از براهنی منتشر شده بود که ما آن را خوانده بودیم و باعث خوشحالی بود که کنار ایشان فیلم‌ها را ببینیم.
خاطره‌ دیگری که طالبی‌نژاد نقل کرد به آقای «شین» و اخلاق خاصش مربوط بود که درباره‌اش توضیح داد: بین سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ ما با کارت به سینما می‌رفتیم و آقایی با نام اختصاری «شین» در گیشه سینما بود که لج بدی با اهالی رسانه داشت، مثلا وقتی می‌رفتیم گیشه و کارت‌مان را به او می‌دادیم تا شماره صندلی بگیریم، با ما به‌شدت بد برخورد می‌کرد. حتی خسرو دهقان – منتقد فیلم – که آن سال‌ها گزارش‌هایی را با عنوان «در حاشیه جشنواره» می‌نوشت، یک سری از یادداشت‌هایش را به همین آقای «شین» اختصاص داد.
این منتقد فیلم درباره دلسردکننده‌ترین دوره‌ جشنواره فیلم فجر گفت: دوره‌هایی که تعداد فیلم‌های خوب در جشنواره کم بود، ما دلسرد می‌شدیم. به نظرم سال‌های اخیر، دلسردکننده‌ترین سال‌ها در تاریخ برگزاری جشنواره فجر هستند، آنقدر که سطح فیلم‌ها پایین آمده است.
طالبی‌نژاد افزود: ما برای دیدن فیلم‌هایی مانند «هامون» و «ناخدا خورشید» ساعت‌ها در صف می‌ایستادیم و حتی برای رسیدن فیلم به جشنواره در سالن منتظر می‌ماندیم، مثلا سالی که «لیلا» (1375 – مهرجویی) در میان فیلم‌های جشنواره بود، دو ساعت در سالن سینما منتظر نشستیم تا فیلم شروع شود، چون فیلم هنوز در لابراتوار بود و کامل نشده بود، وقتی حلقه اول نمایش داده شد، نیم ساعت طول کشید تا حلقه دوم از لابراتوار به جشنواره برسد.
وی در این‌باره اضافه کرد: حالا این احساس را ندارم که در سینما در حال پیش رفتن هستیم، شاید هم این موضوع به‌خاطر سن و سال من باشد. البته مشکل فقط جشنواره فجر نیست، بلکه مشکل سینمای ایران است.
طالبی‌نژاد در پاسخ به این پرسش که دیدن کدام فیلم سبب شد کارگردانی را در جشنواره فجر کشف کند؟ گفت: «بابک پیامی» که حالا دیگر در ایران نیست، یک فیلم ساخته بود به نام «یک روز بیشتر» (1378) که آن اثر شبیه فیلم‌های سهراب شهیدثالث بود. البته او در سال‌های بعد از ایران رفت و فیلم هم ساخت، ولی دیگر آن حس را نسبت به فیلم‌هایش نداشتم. فیلم «یک روز بیشتر» برایم غافلگیرکننده بود. بعد از دیدن فیلم «عروس» (1369) هم آنقدر غافلگیر شدم که برای مجله «فیلم» با بهروز افخمی صحبت کردم، هوشنگ گلمکانی – منتقد فیلم – وقتی اولین فیلم بلند ابراهیم حاتمی‌کیا (هویت – ۱۳۶۴) را دید، در جایی نوشت که او فیلمساز بزرگی می‌شود.
کارگردان فیلم «موج نو» با اعتقاد به این‌که حال‌وهوای جشنواره فیلم فجر تغییر کرده، چون شرایط اجتماعی ایران عوض شده است، توضیح داد: جشنواره فجر در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ ویترین کامل سینمای ایران بود، سینمایی که رو به آینده داشت و در مجامع بین‌المللی هم جایگاه خوبی به ‌دست آورده بود، هر سال دست کم پنج فیلم از سینمای ایران در جشنواره‌های خارجی حضور داشتند.
وی ادامه داد: اما امروز آن شرایط وجود ندارد و فیلمی مانند «مغزهای کوچک زنگ‌زده» (1396) فیلم منتخب منتقدان می‌شود، در حالی که این فیلم، متوسط و گزارشی است، یعنی فیلم ماندگاری مانند «هامون» نیست که بعد از ۳۰ سال همچنان رغبت کنید آن را ببینید، این‌گونه فیلم‌ها مانند گزارش‌های تلخ اجتماعی هستند و سینمای ایران به سمت تولید گزارش‌های اجتماعی و نمایش آن‌ها روی پرده سینما رفته است.
طالبی‌نژاد با بیان این‌که فیلمی در جشنواره فجر نیست که از ته دل برای دیدن آن مشتاق باشد و می‌توان فیلم‌های جشنواره را در اکران عمومی دید، خاطرنشان کرد: امروزه نسل جوان برای گذراندن اوقات فراغتش، ابزارهایی در اختیار دارد که سینما در مقابل آن‌ها هیچ است.
وی افزود: از سوی دیگر، نسل جوان دچار کم‌حوصلگی است و دیگر حوصله‌ دیدن فیلم‌های عمیق را ندارد و خیلی شتاب‌زده می خواهد یک فیلم را ببیند و به‌اصطلاح حال کند، به‌شخصه گاهی رغبت نمی‌کنم برخی فیلم‌هایی را که پرسروصدا شده‌اند، دوباره ببینم. باید به جایی برسیم که فیلم‌ها در سال‌های بعد نیز ما را به دیدن خودشان دعوت کنند.

منبع: خبرگزاری ایرنا

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.