شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
20:24 | | فجر 37

خاطرات علی نصیریان از همکاری و همسایگی با عزت‌الله انتظامی /دیگر دلتنگش نمی‌شوم/او برای من زنده است

خاطرات علی نصیریان از همکاری و همسایگی با عزت‌الله انتظامی /دیگر دلتنگش نمی‌شوم/او برای من زنده است

علی نصیریان می گوید: یکی از مسائلی که باعث می‌شود احساس کنم هیچ‌وقت آقای انتظامی از میان ما نرفته است، شوخ‌طبعی، حس زندگی و زنده بودن او بود که به ما هم روحیه و نیرو می‌داد.

به گزارش ستاد خبری سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نقل از بولتن مجازی جشنواره(فجر سی و هفتم)، سینمای پس از انقلاب با فیلم «گاو» داریوش مهرجویی و هنرنمایی علی نصیریان و زنده‌یاد عزت‌ا… انتظامی جان گرفت.

این فیلم خطی شد بر سر مشق فیلم‌های خوبی که پس از آن ساخته شد. انتظامی و نصیریان سال‌ها در تئاتر هم‌نفس با یکدیگر بازی کردند و همسایه بودند. این تجربه همکاری در فیلم‌هایی مانند «کمال الملک»، «دایره مینا»، «کمیته مجازات»، «دیوانه‌ای از قفس پرید» و سریال ماندگار «هزاردستان» نمود پیدا کرد.

علی نصیریان استمرار در تمرین، استعداد ذاتی و تلاش‌گری در فهم ابعاد نقش و تفکر را ازجمله ویژگی‌های کاری بارز انتظامی می‌خواند. او در بخش دیگری از صحبت های خود به این اشاره می‌کند که هیچ‌وقت در تمرین‌های تئاتر و سینما مداد، کاغذ و یادداشت از دست انتظامی جدا نمی‌شد و دائم هرچیزی که دیگران می‌گفتند یا خودش پیدا می‌کرد را می‌نوشت.

همکاری از دیرباز، دوستی دیرینه، و خاطراتی از انتظامی که برای او گریزپا نیستند، بهانه گفت‌وگوی ما با علی نصیریان است.

مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید؛

*تعدادی از جوانان ما بازیگرانی هستند که به تازگی کار خود را شروع کرده‌اند و استعداد زیادی دارند، فکر می‌کنید کدام ویژگی‌ از آقای انتظامی می‌تواند به ادامه مسیر و کار آنان کمک کند؟

اصولا تجربه نسل‌های گذشته از لحاظ نوع نگاه‌شان به کار و اقتضائات زمانه با اوضاع و احوال جوانان امروز، تربیت آن‌دوره و این‌دوره، فضای زندگی اجتماعی آن‌دوره با این‌دوره و امکانات اطلاعاتی آن‌دوره با این‌دوره به کلی متفاوت است. من به خوب یا بدِ آن کاری ندارم، اما احساس می‌کنم روبه پیشرفتیم. مسأله ارتباط با دنیا از طریق اینترنت و اطلاع از امور نمایشی چه فیلم، چه سریال و تئاتر، متن‌ها و نمایش‌نامه‌نویسی و حتی کتاب در دنیا بیشتر از گذشته شده است. در سال ۱۳۳۱ که هنرجویی در کلاس تئاتر بودم، در تمام ایران کتاب دیگری جز کتاب «هنر تئاتر» عبدالحسین نوشین نبود، اما امروزه صدها کتاب تکنیکی و متن‌های نمایشی می‌بینید.

در آن زمان متن‌های نمایشی وجود داشت، اما کم بود. در حال حاضر هر متن نمایشی که بخواهید، در اختیار دارید و ترجمه آن به‌راحتی و سادگی انجام می‌شود. فیلم‌های سینمایی را نیز همه می بینند و اطلاعات کامل از تکنیک‌های کاری، بازی، طراحی صحنه و فیلمبرداری دارند. اصلا امکانات و وسایل گریم در دوره‌ای که ما دانشجو بودیم، با حال حاضر قابل مقایسه نیست. در نتیجه تجربیات امثال ما و آقای انتظامی خوب است، اما در بخش‌هایی مقدور نیست چون همه چیز تغییر کرده است.

استمرار در تمرین، استعداد ذاتی و تلاش‌گری در فهم ابعاد نقش و تفکر در کار آقای انتظامی خوب بود. هیچ‌وقت در تمرین‌های تئاتر و سینما مداد، کاغذ و یادداشت از دستش جدا نمی‌شد و دائم هرچیزی که دیگران می‌گفتند یا خودش پیدا می‌کرد را می‌نوشت و پیرامونش کار می‌کرد. یکی از مسائلی‌که در آن‌دوره ما خیلی به آن اهمیت می‌دادیم، کار با خود جدا از تمرین‌های جمعی بود؛ یعنی خودمان با نوشته‌های‌مان کار می‌کردیم و متوجه چگونگی لحن، زبان و گویش اثر می‌شدیم. آقای انتظامی پیگیر کارش بود و البته غریزه و استعداد هم داشت، اما استعداد، همه کار هنر نیست، چراکه بخشی از کارِ هنر تمرین و استمرار در تمرین است و آقای انتظامی این ویژگی را داشت.

ما به هیچ‌وجه به حواشی کارهای نمایشی که شامل شهرت، درآمد، جایزه و شرکت در فلان جشنواره بود، توجه نمی‌کردیم. عشق، علاقه و اشتیاقی که در آن زمان داشتیم، خالص بود و عاری از شهرت، عکس، بنر، مصاحبه و درآمد بود و ما دنبال کارمان بودیم. آقای انتظامی نیز عینا همین بود. درست است که یک‌دوره در خارج از کشور گذراند، اما از سال ۱۳۳۶ که در اداره هنرهای دراماتیک جمع شدیم و به ما پیوست، بیشترین بهره و سهم کاری خود را از کوشش‌ها، تلاش‌ها، تمرین‌ها و استمرار در تمرین به‌دست آورد. استعداد ذاتی آقای انتظامی خودجوش بود و بسیار به او کمک می‌کرد.

* بعضی معتقدند که جای خالی آقای انتظامی هیچ‌وقت پر نمی‌شود، اما بعضی دیگر معتقدند با وجود استعدادهای جوان امروز، این خیلی دور از انتظار نیست، شما چه اعتقادی دارید؟

ممکن است این آدم‌ها عینا جایگزین نداشته باشند؛ به عنوان مثال شما جایگزین جلال همایی یا فروزانفر را پیدا نمی‌کنید، اما این به معنی مسدود‌شدن راه و ناامیدی نیست، بلکه زمانه تغییرکرده و استعدادها به نوع دیگری خود را بروز می‌دهند. در آن زمان که ما کار می‌کردیم، جمعیت ایران شاید ۳۰ میلیون بود، اما حالا سه برابر شده است. در نتیجه فکر می‌کنم بین این جوانان حتما استعدادهای خوب پیدا می‌شود، اما شاید عین آقای انتظامی نباشند. در حال حاضر استعدادهای زیادی پیداشده است و جوانان با استعداد زیادی را در زمینه کارگردانی، نویسندگی و بازیگری می‌بینم.

*خاطره خاصی از همکاری با آقای انتظامی در دل دارید؟

خاطره زیاد دارم، اما یکی از مسائلی که باعث می‌شود احساس کنم هیچ‌وقت آقای انتظامی از میان ما نرفته است، شوخ‌طبعی، حس زندگی و زنده بودن او بود که به ما هم روحیه و نیرو می‌داد. من هیچ‌وقت شوخ‌طبعی‌های او را فراموش نمی‌کنم. اشاره به تک‌تک خاطره‌هایی که با ایشان دارم، زمان‌بر است، چون مدت زیادی باهم همکار بودیم. بعد از انقلاب به دلیل اینکه برنامه کار تیاتر ما به‌هم خورد و هرکدام به‌دنبال فیلم و سریال رفتیم، همکاری ما قطع شد. قبل از آن، حدود ۱۵ سال باهم در تئاتر زندگی کردیم و هر روز کنار هم بودیم و حتی خانه‌های ما مقابل یکدیگر بود و صبح، بعدازظهر، وقت و بی‌وقت یکدیگر را می‌دیدیم. برای من آقای انتظامی با شوخ‌طبعی که داشت و اینکه زندگی را بسیار ساده و راحت می‌دید و تمام ذهن و فکرش هنر و کارش بود، زنده است.

* با دلتنگی آقای انتظامی چه می‌کنید؟

– دیگر دلتنگ نمی‌شوم، چون وقتی یادهای خوش او را مرور می‌کنم، می‌بینم او چقدر موثر بوده و چه خدمت‌ها و کارهایی انجام داده است. حالا به این‌ها رفاقت‌های ما را هم اضافه کنید. این‌ها برای من یادگاری‌های زیبا و دل‌انگیزی است و همان‌طور که گفتم انتظامی برای من زنده است.

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.