مروری بر تعداد رسانههای سینمایی (رسمی و غیر رسمی)، ما را با تعداد بالای اهالی آن مواجه میکند. روشنترین تائیدش هم انتشار فهرستی است که بهتازگی به بهانه ثبت نام اهالی رسانه برای حضور در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر منتشر شده. البته تعداد بالای اسامی حاضر در این لیست، خیلی زود با واکنشهای گوناگون مواجه شد، اما انتشار این فهرست چند نکته دارد؛ اینکه بدانیم آیا واقعا سینمای ایران، این تعداد منتقد و خبرنگار سینمایی به معنای جریانساز و اثرگذار دارد؟ اگر این افراد پیگیر جدی سینمای ایران هستند، چرا در رسانهها درباره مسائل روز سینمای ایران نامی از برخی افراد نیست و برخی تنها در حواشی سینما دیده میشوند؟ نتیجه پیگیری این تعداد خبرنگار سینمایی نباید حل بخش قابل توجهی از مشکلات سینمای ایران باشد؟ پاسخ به این سوالات، نیاز به پرسشهای کلیتر دارد: رسانهها، درحال حاضر چهاندازه بر جریان سینمایی کشور اثرگذار هستند و چه میزان از این اثرگذاری جنبه مثبت و جریانساز دارد؟ آیا بیشتر شدن تعداد رسانههایی که به شکلهای مختلف، سینما را روایت میکنند، بر وزن و اندازه سینمای ایران افزوده و یا حواشی رنگ و اعتباری بیشتری پیدا کرده؟
اینها سوالاتی است که پاسخ به آنها علاوه بر مرور تاریخچه رسانههای سینمایی در کشور، نیاز به بررسی و آسیبشناسی دارد. در این گزارش سعی شده با درنظر گرفتن افراد علاقهمند به سینما، علاقهمندان به فعالیت رسانهای درباره سینما و وضعیت رسانههایی که به سینما میپردازند، به سوالاتی که ذکر شد، با نگاه آسیبشناسانه نگاه شود.
نشریات سینمایی از کجا آمدند؟
سابقه نشریات سینمایی در ایران به مرداد ۱۳۰۹ میرسد، زمانیکه علی وکیلی مؤسس اولین سینما (گراند سینما) در ایران، همزمان با ساخت اولین فیلم ایرانی (آبی و رابی)، اولین نشریه سینمایی را با عنوان «سینما و نمایشات» منتشر کرد. انتشار ماهیانه این نشریه تنها تا شماره دوم دوام آورد.
در ادامه تا انقلاب ۵۷ اسامی دیگری مانند «عالم هنر»، «عالم سینما»، «سینما» و… به نشریات سینمایی اضافه و تا بهمن ۵۷ در مجموع ۴۸ عنوان، نشریه سینمایی منتشر میشود. از این ۴۸ نشریه «ستاره سینما» طولانیترین انتشار را دارد و انتشار آن نزدیک به ۲۵ سال و تا آبان ۵۷ ادامه پیدا میکند.
در روزهای ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نشریات سینمایی نیز متأثر از جریان فرهنگی و اجتماعی جامعه که هنوز ثبات مشخصی ندارد مدتی منتشر نمیشوند و برخی نشریات خود را در قالب کتاب-مجله چاپ میکنند؛ مانند: « تصویر ۵۸»، «سینما تئاتر»، «سینمای نوین»، «تصویرهای سینمایی» و… .
اما اولین نشریه سینمایی رسمی بعد از انقلاب، با نام «مجله فیلم» در سال ۶۱ متولد میشود. «مجله فیلم» کار خود را با انتشار سه گاهنامه شروع میکند و به مدت ۹ سال تنها نشریه سینمایی کشور است؛ انتشار این ماهنامه همچنان برقرار است.
اردیبهشت ۱۳۶۹ دومین نشریه رسمی سینمایی پس از انقلاب، با عنوان «گزارش فیلم» روی دکه میآید و این شروعی است برای اضافه شدن بر تعداد نشریات سینمایی. از طرفی «بانی فیلم» بهعنوان اولین روزنامه سینمایی از سال ۸۲ کار خود را شروع میکند. البته در این مسیر نباید سایر نشریات را فراموش کرد؛ نشریاتی که از اختصاص یک ستون تا صفحه و پرونده ویژه برای سینما، روایتگر اتفاقات سینمایی هستند.
تا اینجا در کنار اخبار زرد که همیشه مشتری خودش را دارد، سهم قابل توجهی از محتوای نشریات، متوجه نقد و بررسی همراه با تحلیل است تا اینکه در سالهای بعد، تحلیل و بررسی به حاشیه میرود، نه در نوشتن بلکه در دیده شدن.
دهه هشتاد با رسانههای دیجیتال پیش میرود. با شروع این دهه، به مرور بر تعداد سایتهای اینترنتی اضافه شد، سایتهایی که سینما، بخشی یا تمام محتوایشان را شکل میداد. اما ورود به دهه نود، سرآغازی برای یک فضای رسانهای تازه بود، هم برای اهالی رسانه و هم مخاطب. رسانههای مکتوب کمرنگ شدند و رسانههای دیجیتالی پر زورتر جلو آمدند، کمی بعد نوبت به شبکههای اجتماعی رسید و حالا این فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است که با ظاهری فریبنده برای جلب نظر، دست به هر کاری میزند.
این گستردگی در شبکههای اجتماعی خیلی زود سینما را گرفتار خودش کرد. هرچند برخی از این شبکهها مانند فیس بوک، ماهیت جدیتر و اصولیتری داشت، اما اینستاگرام فضای متفاوت و تازهای ایجاد کرد و توانست هر طیف و حرفهای را به نوعی مشغول خود کند. سینما بهاندازه کافی جذابیت و حاشیه داشت و اینستاگرام از قابلیت نمایش این جذابیت و حاشیه به روشی ساده برخوردار بود تا عام و خاص را همراه کند. بیشترین نتیجه این پیوند میان سینما و اینستاگرام که از سال ۹۴ به بعد رونق گرفت، پررنگ شدن اخبار زرد و حواشی بود که تا قبل از ایجاد این فضا گستردگی کمتری داشتند.
این حواشی تا آنجا پیش آمد که برخی رسانههای رسمی نیز ترجیح دادند برای حفظ مخاطب سینمایی خود، همسو با فضای رسانهای پیش آمده و متاثر از شبکههای اجتماعی بهویژه اینستاگرام حرکت کنند تا از قافله جذب مخاطب عقب نمانند. این مسیر آنقدر پیش رفت که نه تنها ذائقه مخاطب ترجیج داد اخبار سینمایی را در صفحات اینستاگرامی دنبال کند، بلکه تعدادی از خبرنگاران سینمایی هم فرصت را غنیمت دانستند تا با بهره از این فضا، برای خود رسانهای مستقل راهاندازی کنند. اما جدای از حُسنها، ایراد این اتفاق چه بود؟ انتشار بیشتر اخبار با مطالب دم دستی و حاشیهنگاری پیش رفت، حوصله برای پیگیری و تحلیل موضوعات مهم سینمایی کم شد، سرعت بالا در انتشار مطالب، نگاه حرفهای را کمرنگ کرد و به مرور بر فضای رسانههای رسمی هم اثر گذاشت. نتیجه برای مخاطب چه شد؟ مخاطب بیشتر از متن سینما، حواشی آن را دید.
اما این فرآیند چه تأثیری در جریان سینما و رسانههای سینمایی داشت؟ اگر از تعداد اندک رسانهها و خبرنگاران دغدغهمند در حوزه سینما صرف نظر کنیم، با اضافه شدن بر تعداد رسانههای سینمایی از هر نوع آن، بر تعداد اهالی رسانه هم افزوده شد، بدون آنکه ارزش افزودهای بر محتوای تولیدی درباره سینما داشته باشد. (باتوجه به آنچه در خروجی آنها قرار میگیرد). ضمن اینکه هدایت یک صفحه اینستاگرامی یا هر صفحهای در فضای مجازی کار چندان سختی نیست، بهخصوص اگر حاشیه نویسی باشد.
به نام سینمای ایران، به کام سینمای جهان
در سالهای اخیر تنوع و کثرت در رسانهها، تعداد بالای علاقهمندان به سینما و خبرنگاران سینمایی، جشنواره فیلم فجر هم تحت تأثیر قرار دادند. جشنواره فیلم فجر همانطور که ویترین سینمای ایران است، میتواند محکی باشد بر اعتبار خبرنگاران و منتقدان سینمایی که با نحوه حضور در این رویداد مشخص میشود. درواقع جشنواره فرصتی است تا اهالی رسانه در نزدیکترین تعامل با سینمای ایران، خود را آماده کنند تا چشم اندازی از خوراک یک سال آینده خود داشته باشند. اما در واقعیت فقط این نیست و باوجود علاقهای که برای حضور در این رویداد وجود دارد (حتی اگر کتمان شود)؛ تلاش برای پرداختن به موضوعات مهم سینمای ایران کمرنگ است و حتی برخی حاضران در جشنواره در دیگر ایام سال پرداختن به سینمای جهان را ارجح بر سینمای ایران میدانند، چراکه ژست سینماییشان اجازه نمیدهد از سینمای ایران بگویند و یا شیوههای دیگری که هر کدام بهنوعی با فاصله از توقعی که از یک خبرنگار یا منتقد سینمایی میرود، دنبال میشود.
سهم هر خبرنگار از سوژههای سینمایی
نگاهی بیندازیم بر وضیت ثبت نام اهالی رسانه برای حضور در جشنواره سیوهشتم فیلم فجر؛ در مجموع «2129» نفر خبرنگار و منتقد ثبت نام کردند که از این تعداد ۷۸۹ نفر برای حضور در سینمای رسانه، حائز دریافت کارت شدند. تعداد بالای متقاضیان برای حضور در سینمای رسانه، نشانه چیست؟ آیا واقعا این تعداد نفر در طول سال پیگیر جریان سینمایی کشور هستند و برای رونق آن تلاش میکنند؟ با یک حساب ساده اگر ۱۳۴۰ نفری که به دلایل مختلف از این حضور محروم شدند را کنار بگذاریم، درحال حاضر ۷۸۹ نفر منتقد و خبرنگار وجود دارد که به تأیید جشنواره فجر، از سینما مینویسند و اگر سهم هر نفر تنها پیگیری کمتر از دو سوژه مفید و آسیبشناسانه درباره سینمای ایران، در طول سال باشد، یعنی حداقل ۷۳۰ مطلب مفید برای سینما که هر خبرنگار میتواند با پیگیری مستمر یکی از آن دو سوژه، قدمی در رفع یک آسیب بردارد.
کدام خبرنگار سینمایی؟
باتوجه به آنچه گفته شد، اضافه شدن بر تعداد رسانهها اگرچه شور زیادی به دنبال داشته اما در واقعیت اثرگذاری مفیدی بر جریان سینمایی ایران نداشته. کافی است کلمه سینما را در اینستاگرام جستجو کنید تا با انبوهی از صفحات سینمایی مواجه شوید، صفحاتی که در اغلب آنها تعداد دنبال کنندگان، یک عدد غیرواقعی است و تنها بهانهای برای جذب مخاطب. از عدد که بگذریم محتواییست که از طریق این صفحات منتقل میشود و جز در چند صفحه انگشت شمار، مابقی پیگیر اخباری از جنس زندگی خصوصی هنرمندان و یا حواشی سینما هستند.
شبکههای اجتماعی، اتفاق جدایی ناپذیر امروز هستند که همانطور که نفی آنها بزرگترین اشتباه است، بها دادن بیش از اندازه هم اعتبار بخشی کاذب برای آنهاست. رسانههای رسمی همچنان مرجع اصلی هستند و خبرنگاران و منتقدان واقعی و دغدغهمند از مهمترین عاملها برای کمک به پیشرفت و موفقیت سینمای ایران.
درحال حاضر برخی رسانههای دولتی به تریبونی برای قشر خاصی از مدیران و متولیان سینمایی و یا بخشی از تولیدات سینما بدل شدند، در مقابل تعدادی رسانه غیردولتی نقش مخالفخوان را بازی میکنند و درنهایت شبکههای اجتماعی که فرصتی برای پرداختن به حواشی و هرآنچه اخبار زرد و جنحالی است محسوب میشوند. اضافه شدن بر تعداد اهالی رسانه در حوزه سینما، میتواند اتفاق خوبی باشد اما نه برای رفتار واکنشی، بلکه این رسانه است که باید جریانسازی کند. ماهیت رسانه جریانسازی است، جریانی که اثرگذاری مثبت همراهش باشد. تعداد بالای علاقهمندان به سینما و خبرنگاران سینمایی، درکنار همه مواردی که ذکر شد، میتواند به جریانسازی مفید رسانهای به نفع سینمای ایران منتهی شود، در غیراینصورت حتی فهرستی از چند ده هزار نفر خبرنگار سینمایی در زمان جشنواره فجر، هیچ اهمیت و آوردهای برای سینمای ایران نخواهد داشت.
زهرا فرآورده/منبع:برنا