سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳
16:49 | | فجر 39

تک‌نگاری | زندگی نقش خارج از کادر

تک‌نگاری | زندگی نقش خارج از کادر

او شاید از معدود بازیگرانی باشد که حتی در گمنام‌ترین فیلم‌هایش هم بازی متوسط و ضعیف ندارد. در «مهمان مامان» و در ترکیب ساخته شده از دنیای واقع‌گرایانه هوشنگ مرادی کرمانی و دنیای ناتورالیستی داریوش مهرجویی، او در هیبت یک ستاره حضور پیدا کرد…

«گلاب آدینه» با نامزدی در شش دوره از جشنواره فجر و به دست آوردن یک سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن یکی از مهمترین بازیگران ادوار جشنواره به حساب می‌آید.
این بازیگر از همان اولین حضور جدی‌اش در تلویزیون و در سریال «سلطان و شبان» ساخته داریوش فرهنگ محصول ۱۳۶۰، به عنوان یک بازیگر توانمند مطرح شد. در سینما اما با رخشان بنی اعتماد شروعی دلنشین در «زرد قناری» داشت و برای همین فیلم هم نامزد دریافت سیمرغ شد… با این حال اولین جایزه‌اش از جشنواره فیلم فجر را در سال ۱۳۷۳ و به خاطر بازی درخشان در نقش کبوتر در فیلم «روسری آبی» این فیلمساز به دست آورد.
گلاب آدینه در ۵ فیلم مهم رخشان بنی اعتماد حضور داشته و در هر کدام یکی از نقش‌های کلیدی بوده است. در «بانوی اردیبهشت» (1376) با ایفای نقش یک کارگر فقیر که برای نجات زندگی‌اش می‌جنگد، شخصیتی به نام توبا را ساخت که در زیرپوست شهر (۱۳۷۹) داستان حول محور همین شخصیت شکل گرفت.
۱۴ سال بعد و در فیلم «قصه‌ها» او همان توبا را بار دیگر خلق کرد؛ این شخصیت با وجود تداوم حس و اسکلت بندی اما از «بانوی اردیبهشت» تا «قصه‌ها» پیر شد. توبایی که «گلاب آدینه» ساخت، انگار در تمام سال‌های فاصله بین سخت سه فیلم، زندگی دشوارش را ادامه داده بود.
«گلاب آدینه» شاید از معدود بازیگرانی باشد که حتی در گمنام‌ترین فیلم‌هایش هم بازی متوسط و ضعیف ندارد. در «مهمان مامان» و در ترکیب ساخته شده از دنیای واقع‌گرایانه هوشنگ مرادی کرمانی و دنیای ناتورالیستی داریوش مهرجویی، درهیبت یک ستاره حضور پیدا کرده است. «مهمان مامان» مثل «اجاره نشین‌ها» فیلمی است که تمام بازیگران انگار به درست‌ترین نحو ممکن انتخاب شده‌اند، چنان که تصور «مهمان مامان» بدون «گلاب آدینه» مثل «اجاره نشین‌ها»ی بدون «عزت‌الله انتظامی» است.
فیلم با او آغاز می‌شود که از تلفن خبر شیرین و در عین حال دلهره آور حضور میهمان را می‌گیرد. او به نظر از آن دسته بازیگران نیست که خیلی درگیر این باشد که اکنون در کلوزآپ بازی می‌کند یا مدیوم شات. دوربین بعد از آن که با استرس از خانه همسایه خارج می‌شود همراهش می‌رود، او را در نمایی متوسط و از  پشت نشان می‌دهد که با ریتم و سرعتی متناسب با ضرباهنگ درام راه می‌رود. پنج دقیقه اول فیلم او در آشپزخانه با کمبودها و یخچال خالی و بی پناهی دست و پنجه نرم می‌کند. به نظرمی‌توان این سکانس را، دست‌کم از نظر بازیگری با تعمق بیشتری نگاه کرد.
از نظر تکنیکی اما شاید به سراغ فیلم دیگری از او باید رفت؛ «من دیه‌گو مارادونا» هستم ساخته بهرام توکلی محصول ۱۳۹۳.او در این فیلم نقش دو خواهر را بازی می‌کند و باز هم این او است که بخش مهمی از نمایش تفاوت موجود در سطح تفکر و فرهنگ دو خانواده را با بازی‌اش به دوش می‌کشد. 
آنچه در بازی «گلاب آدینه» در این فیلم بیشتر جلب توجه می‌کند، ظرافتی است که در نوع بیان و رفتار دو کاراکتر انتخاب کرده است. حتی صدای شخصیت‌ها به طوری کاملا باورپذیر با هم متفاوت‌اند. در یکی از صحنه‌های جذاب فیلم و در حالی که لیلی با بازی «پانته‌آ پناهی‌ها» در برابر دوربین نشسته و دارد تلویزیون می‌بیند، آزاده با بازی «گلاب آدینه» و دخترش مهشید با بازی مهسا علافر در بک گراند و اوت آف فوکوس هستند. اما بازی آدینه در این بخش بیش از هر زمان دیگری، قدرت او را به عنوان یک بازیگر نشان می‌دهد.
باورپذیری، اصل اساسی یک اثر دراماتیک است و یک بازی خوب، یک بازی باورپذیر است. فارغ از تمامی تکنیک‌هاپردازی‌ها!
این حس باورپذیری بیش ازهرکسی باید برای بازیگر اتفاق بیفتد، این بازیگر است که قبل از مخاطب با نقش و دنیایی که خلق می‌شود را باور کند و از این منظر می‌توان «گلاب آدینه» در جایی در میان برترین بازیگران جای داد.

امید ذاکری‌نیا

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.