فاطمه معتمد آریا، بازیگر به بهانه حضور در فیلم «روزی روزگاری آبادان» از تکنیکهای بازیگری و راههای رسیدن به نقش و برگزاری جشنواره فیلم فجر و نقش آن در امیدبخشی به سینماگران و هنرمندان صحبت کرد
فاطمه معتمد آریا، در گفتوگو با ستاد اطلاعرسانی جشنواره فیلم فجر، درباره ایفای نقش در فیلم «روزی روزگاری آبادان» به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ گفت: من پیشتر در سینما سابقه همکاری با حمیدرضا آذرنگ را داشتم و در نمایش «خنکای ختم خاطره» به کارگردانی ایشان، ایفای نقش کرده بودم.
همکاری در «روزی روزگاری آبادان»
معتمد آریا گفت: با سلیقهای که از حمیدرضا آذرنگ سراغ داشتم، فیلمنامه «روزی روزگاری آبادان» را خواندم و بسیار جذب موضوع شدم. البته از آنجایی که متن متفاوتی بود به این فکر میکردم که فضای «سورئال» این قصه در هنگام اجرا چه شکلی به خود خواهد گرفت و ارتباط میان موضوع و مخاطب به چه نحوی خواهد شد. به همین دلیل ساعتها با آذرنگ بحث و تبادل نظر میکردیم و درنهایت تصمیم به همکاری دوباره در این اثر سینمایی گرفتیم.
او ادامه داد: در این گیرودار، گویا آذرنگ موفق به پیدا کردن تهیهکننده نشد و کار فیلمبرداری حدود یک و نیم سال به تعویق افتاد. با این تاخیر ناگهان وارد دوران شیوع بیماری «کرونا» شدیم تا درنهایت اردیبهشت ماه، تهیهکننده آمد و کار تولید از سر گرفته شد. درنهایت حدود پنج یا شش ماه درگیر این فیلم بودیم و من از بابت حضورم در این اثر بسیار خوشحال هستم.
کاراکتر فیلم
معتمد آریا درباره نقش خود در این فیلم توضیح داد و گفت: شخصیت نقش من در این اثر سینمایی برایم مجموعهای از واژگان «زن»، «مادر» و «همسر» را تداعی میکند. همسری که در همه ارکان زندگیاش، برای همسر خود دست به فداکاری میزند. مادری مهربان که در هر حال و شرایطی مشغول تربیت کردن بچههایش است و آنان را همراهی میکند و در نهایت زنی که در درون خود آشوبهای بسیاری را متحمل است و امکان بروز دادنشان را ندارد.
«شخصیتپروری» یا «تیپسازی»؟
او درباره تکنیکهای بازیگری معمول گفت: در حال حاضر اغلب بازیگرانی که در میان مردم مطرح و محبوب میشوند، جنس بازیشان «تیپ» است. این روزها میبینیم که وقتی فیلمها و سریالها تمام میشوند، مردم از آن اثر چیزی رادر ذهنشان نگاه نمیدارند مگر آنکه دوباره در معرض آن اثر قرار بگیرند و برایشان در قسمتها و موقعیتهای بعدی از نو تکرار شود. یعنی میخواهم بگویم که بیشتر شاهد «تیپسازی» هستیم و «شخصیتسازی» و «شخصیت پروری» کمتری میبینیم.
او ادامه داد: «شخصیت پروری» به ریشهیابی نیاز دارد. در حال حاضر اغلب جوانان توان تحمل و تعمق را ندارند. آنها به جای آنکه کتابهای زیادی بخوانند، فیلمهای متعدد و بسیاری میبینند که سلیقهشان را شکل میدهد و شروع به تقلید کردن میکنند. حضور در فستیوالها و جشنوارهها و ملاقات با هنرپیشههای مطرح برایشان درجه اهمیت بیشتری دارد نسبت به این که خودشان و داشتههایشان را بشناسند و خود را بهترین شکل ممکن نمایش دهند. درواقع رسیدن به عمقی که احتیاج «شخصیتپروری» است به حوصله و تفکر احتیاج دارد،که متاسفانه این «حوصله» را این روزها کمتر شاهد هستیم.
این بازیگر درباره چگونگی رسیدن به کاراکترهایی که ایفاگر آنها است، گفت: من برای نقشهایی که بازی میکنم از مجموعه ذهنیتم نسبت به آن چیزی که در سناریو میخوانم، از اندوختههای قبلیام راجع به جامعهشناسی و روانشناسی موجود و از جعبه احساساتم استفاده میکنم و این سه جریان فکری را با هم منطبق میسازم.
برگزاری جشنواره و امیدبخشی
معتمدآریا درباره برگزاری «جشنواره فیلم فجر» و امیدپراکنی میان سینماگران به واسطه این جشنواره گفت: در دل سینماگران برای برگزاری جشنواره، زمانی بارقه امید میدرخشد که آیندهای از ادامه کارشان در سینما روشن شود. شاید جشنواره بیشتر برای کسانی که سال گذشته مشغول به کار بودند، امیدبخش باشد. این درست نیست که فکر کنیم فیلمسازان و سینماگران در انتظار سالی پربار خواهند بود. اگر بخواهم صادقانه حرف بزنم باید بگویم که برای من برپایی جشنوارههایی چون «سینما حقیقت» یا «جشنواره فیلم فجر» و «جشن خانه سینما» و هرچیزی که در ارتباط با سینمای ما شکل میگیرد، بسیار ارزشمند و قابل احترام است، چراکه در شرایط موجود سینما را زنده نگاه داشتن کار راحتی نیست و هرکس که هر تلاشی برای ابقا و نمایش این عنصر فرهنگی در جامعه انجام دهد، قابل احترام است. امیدوارم جشنواره بتواند حامی سینماگران برای آینده بهترشان باشد.