سومین روز جشنواره با نمایش یک قهرمان بر پرده نقرهای حال و هوایی غرورآمیز پیدا کرد.
به گزارش ستاد اطلاعرسانی جشنواره فیلم فجر، تهران باز آلوده بود. «بُرج میلاد» در میان خاکستری دود گمشده بود وهر چه زمان از صبح به سوی ظهر پیش میرفت، چهره شهر در غبار بیشتری فرو میشد.
اما درون برج اتفاق دیگری رخ میداد. قدم که درون کاخ جشنواره گذاشتم، باز خلوتی در چشم مینشست.
بین آدمها فاصله بود. از روز اول همه به همدیگر بابت رعایت پروتکلها اخطار میدادند. صحبتها دورادور جریان داشت و این تصویر را غمانگیزتر میکرد. اگرچه تماشای فیلم در این اوضاع و احوال و شرایط نامتعارف بود اما در نهایت با خودم میگفتم :«تماشای فیلم در هر حال برای خودش غنیمتی است.»
دورتادور برج را قدم زدم تا باز کسی را ببینم و با او به گفتگوهای مرسوم جشنوارهای بپردازیم و درباره فیلمهای روز قبل صحبت کنیم، پیش از آنکه به تماشای فیلمهای روز سوم برسیم. اما باز کسی نبود.
به لابی رفتم موهای حنایی رنگ دخترکی در نور خورشید که از لای پنجرهها میتابید درخشش داشت. دخترک برای مادرش شیرین زبانی میکرد. اما حضورش در کاخ جشنواره سوالبرانگیز بود. در سینمای رسانه چه میکند.
نرگس آبیار وارد کاخ جشنواره شد و همزمان به سوی دختربچه آمد و در مقابلش تعظیم کرد و همین مسئله ذهن را به این سو میبرد که احتمالاً بازیگر فیلم است.
خبرنگاران در گمانهزنی بودند که آیا بازیگران اصلی «ابلق» به کاخ میآیند که لحظهای بعد نگاهها به سوی در اصلی برگشت و بهرام رادان با صورت پوشیدهاش وارد کاخ جشنواره شد و با فاصله کتر از او الناز شاکردوست و هوتن شکیبا هم آمدند تا تماشای فیلم در کنار عواملش برای اهالی رسانه جذاب تر باشد.
«ابلق» فیلم حزنآوری بود و قطعاً تماشاگران برای لحظاتی هم که شده، در بند ماجرا اندوهی را درون سینهشان حس میکردند.
نشست شروع شد و تصویر عوامل در کنار هم فضا را دگرگون کرد. وقتی سوپراستارها به جشنواره میآیند صدای شاترها در نشست بیشتر به گوش میرسد و نشست «ابلق» با حضور ستارههایش از این قاعده مستثنی نبود.
فیلم «تکتیرانداز» با تاخیر آغاز شد تا سالن به شکل درست و کامل ضدعفونی شود.
فیلمی که قهرمانش همه را به وجد آورد. وقتی تیتراژش بالا آمد، صدای پیدرپی تشویق در فضای سالن میپیچید.
با فاصلهای کم نشست دوم برگزار شد و لحظهای که وارد سالن شدم از خبرنگاری شنیدم: «چه کست مردانهای» و وقتی دقت کردم دیدم همه عوامل فیلم که پشت تریبون نشستهاند همه مرد هستند. چهرههایی که برای اهالی سینما و رسانه آشنا بودند. افرادی مثل کامبیز دیرباز، امیررضا دلاوری و علی کمالی.
وقتی میخواستم از برج خارج شوم، دیدم به شکل رایگان به اهالی رسانه مواد ضدعفونی و ماسک هدیه میدهند.
وقتی ماسک را بر صورت گذاشتم و دستها را با الکل ضد عفونی کردم تقریباً همه از سالن خارج شده بودند.
علیرضا بخشیاستوار