پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳
01:21 | | فجر 39

سکانس ۵ | لحظاتی برای لبخند و اشک

سکانس ۵ | لحظاتی برای لبخند و اشک

پنجمین روز سی و نهمین جشنواره به واسطه فیلم‌ها و رخدادهایش روز اشک‌ها و لبخند‌ها بود.

به گزارش ستاد اطلاع‌رسانی سی‌و‌نهمین جشنواره فیلم فجر، روز پنجم هم‌چنان تحت‌تأثیر خبر درگذشت علی انصاریان از همان ساعات اولیه صبح با حزن و اندوه شروع شد.
از همان لحظات اولیه صبح خبرنگاران با اهدای گل در برابر عکس یادبود «علی انصاریان» خاطره این مرد محبوب را زنده نگه می‌داشتند.
فیلم «روشن» در فضایی آرام و در سکوتی فراگیر اکران شد انگار که در یک فضای خالی از آدم تنهای تنها در برابر پرده عریضی به تماشای فیلم نشسته باشی. به هر سو که چشم می‌انداختم با فاصله‌ای دور چهره‌ای آشنا را در تاریکی سالن تشخیص می‌دادم و در آن سکوت گاهی صدای اسپری کردن الکل بر دست‌ها هم شنیده می‌شد.
بعد از فیلم تا سالن ضدعفونی شود فاصله‌ای بود. بیرون از سالن خبرنگاران و اهالی رسانه با فاصله در کنار بازیگران ایستاده و عکس یادگاری می‌گرفتند و حضور رضا عطاران و سارا بهرامی در کنار هم بسیاری از علاقمندان را برای حضور در نشست ترغیب می‌کرد.
همانطور که گمان می‌بردم نشست با یاد علی انصاریان آغاز شد و هر فردی که میکروفن را برای ادای حرف‌هایش روشن می‌کرد با جملاتی درگذشت انصاریان را تسلیت می‌گفتند. حتی رضا عطاران هم در نشست از شوخی کردن امتناع می‌کرد.
چیزی نگذشت که نوبت به تماشای «روزی روزگاری آبادان» رسید. اولین تجربه فیلمسازی حمیدرضا آذرنگ که لحظات متفاوتی را رقم زده بود. فیلمی که بسیار احساسات را تحت تاثیر قرار می‌داد و دست‌هایت را در موقعیتی دوگانه رها می‌کرد.
فیلمی که در لحظاتی تلخ ، خنده بر لب‌هایت می‌آورد. و لحظات متعددی خنده در سینما جاری بود.
نشست این فیلم هم با یاد علی انصاریان آغاز شد. هم علی اوجی تهیه‌کننده و هم فاطمه معتمدآریا در سخنانشان به این فقدان اشاره کرد.
معتمدآریا در صحبت‌هایش گفت: «دو الگوی سرزندگی و شادابی را از دست دادیم. با نبودن من شاید درد کمتری در مردم ایجاد می‌شد تا از رفتن علی انصاریان»
همین صحبت‌ها برای لحظاتی اهالی رسانه را به تشویق و تکریم معتمدآریا وا داشت.
نشست که تمام شد اهالی رسانه یکی یکی رفتند اما تازه کار شبکه‌های رادیویی و برنامه‌های تلویزیونی آغاز شده بود. لابی برج را دور زدم و دیدم همه مشغول کارند. 
خیره به برج به سوی پارکینگ رفتم، زمانی که بیشتر اهالی رسانه برای رسیدن به خانه سوار بر وسایل نقلیه در مسیر بودند.

علیرضا بخشی‌استوار

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.