با رویکرد جدید سازمان سینمایی در مقابله با تولید فیلم مبتذل و سخیف، کانون توجهات به سمت عیارسنجی محتوایی آثار سینمایی رفته و این در حالی است که جشنواره فیلم فجر، خود به عنوان محملی برای بهترین ارزشیابی کیفی آثار سینمایی مطرح بوده است.
جشنواره فیلم فجر در طول عمر چهل ساله خود بارها دستخوش تغییرات مدیریتی شده است. تغییراتی که متناسب با نیاز روز سینمای ایران انجام گرفت تا تاثیرگذاری این جشنواره بر سینمای ایران بیشتر شود، اما مهمترین دلیل این تغییرات، تلاش برای ترسیم مسیری مناسب برای سینمای ایران بود که بتواند در نهایت به تولید آثار با کیفیت منجر شود.
در دهه ۶۰ تا نیمه دهه ۷۰ و در دورانی که نمایش فیلمها در جشنواره فیلم فجر به نوعی مجوز اکران عمومی فیلمها برای سال آینده محسوب میشد، این هدفگذاری و تعیین مسیر با انتخاب فیلمها برای بخش مسابقه جشنواره صورت میگرفت و سایر تولیدات سینمایی در بخش «مروری یک سال سینمای ایران» به نمایش درمیآمد. آثاری که شاید حتی با وجود نقاط مثبت، مناسب حضور در جشنواره نبودند و اعضای هیات انتخاب با قرار دادن این دسته آثار در بخش «مرور..» به نوعی حتی قبل از شروع جشنواره به نوعی این ترسیم مسیر را آغاز میکردند. همان زمان، جشنواره فیلم فجر معیار ارزشیابی کیفی سخیف بودن یا قوی بودن آثار بود.
ساز و کار دیگری که جشنواره فجر برای هدایت سینمای ایران در خود دارد، اهدای جایزه به فیلمهایی است که میتوانند در ژانر خود برای سینما الگوی مناسبی باشند. به عنوان مثال، در سال ۱۳۶۹ به دلیل اقبال تماشاگران سینمای ایران به آثار کمدی، سیمرغ بلوریین بهترین فیلم نهمین جشنواره فیلم فجر به فیلم «آپارتمان شماره ۱۳» ساخته زندهیاد یدالله صمدی اهدا شد. فیلمی که هنوز هم به عنوان یکی از کمدیهای سالم سینمای ایران در طی سالها، کیفیت خود را حفظ کرده و هنوز هم دیدنی است. اهدای این سیمرغ بلورین باعث شد در سالهای بعد چند فیلم کمدی با تاثیر پذیری از «آپارتمان شماره۱۳» تولید شوند و این اتفاق در سالهای مختلف هم تکرار شد.
باید توجه داشت که بخشی از مسیر طی شده در سینمای بعد از انقلاب مرتبط با اهدافی است که نمود آنها در برندگان ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر دیده میشود و این هدفگذاری، با برگزاری جشنواره فیلم فجر تداوم خواهد داشت.
بر این اساس توجه به مقابله با فیلم سخیف و مبتذل، در وهله نخست، به تلاش برای ارتقای کیفیت آثار سینمایی برمیگردد. ساخت خامدستانه اثر کمدی یا اجتماعی یا تاریخی، خود به تولید فیلم بیارزش و هدررفت سرمایه بیتالمال بدل میشود و بهترین راه جلوگیری از این اتفاق، سختگیری در تولید آثاری است که کارشناسان آشنا به فن سینما میتوانند پیشبینی کنند محصول نهایی با چه کیفیت فنی و محتوایی روانه اکران خواهد شد.
باید توجه داشت که سینما، یک هنرصنعت گران است و اگر در مرحله ارزشیابی طرح و فیلمنامه و صدور پروانه ساخت، وسواس و آیندهنگری از سوی کارشناسان مسلط به سینما صورت بگیرد، اتفاقات بهتری برای سینمای ایران رخ خواهد داد. بر این اساس، صرفا نمیتوان حتی به وجود یک محتوای متعالی و ارزشمند در یک طرح یا فیلمنامه بسنده کرد و بدون توجه به امتیاز فنی یک فیلمنامه و بدون اعتماد به توان فیلمساز و سلیقه و میزان شناخت او از سینما، نسبت به صدور پروانه ساخت برای آن فیلم اقدام کرد.
بدیهی است که حتی از یک مضمون خط قرمزی و لب مرزی در سینما، با تبحر میتوان یک اثر جریانساز تولید کرد و از آن سو، با نابلدی میتوان یک مضمون باارزش را به باد داد!
جشنواره فیلم فجر، میتواند با دقت در چینش هیأت انتخاب و داوری و از آن بالاتر سلیقه و شناخت دبیر جشنواره از سینما، بهترین ارزشیاب در این زمینه باشد و نقش مهمی در چهلمین دوره، برای ارتقای سینمای ایران ایفا کند.
منبع: میزان