آلفرد هیچکاک، اورسن ولز، استنلی کوبریک، سرجیو لئونه، دیوید فینچر نامهای بزرگی در دنیای سینمای جهان و هالیوود هستند اما هیچکدام از این غولها تا به حال جایزه اسکار نبردهاند… اگر «ناصر تقوایی» هم تا به حال جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را از جشنواره فیلم فجر نگرفته، این چیزی از جایگاه او کم نمیکند و فقط یک اتفاق است.
ریشههای تقوایی در ادبیات است و جالب این که او به اندازهای نویسنده خوبی است و ادبیات را میشناسد که بخش مهمی از فیلمهایش را براساس اقتباس از نوشتههای نویسندههای دیگر و متنهای موفق ادبی برگزیده است. او در نوجوانی اولین شعرها و داستانهایش را نوشت اما برای ساخت اولین فیلم داستانی اش به سراغ یک رمان از غلامحسین ساعدی رفت و به همراه این نویسنده مطرح فیلمنامه «آرامش در حضور دیگران» را نوشت.
صادق کرده (اقتباس از داستان صادق چوبک)، نفرین (اقتباس از داستان باتلاق نوشته میکا ولتاری)، دایی جان ناپلئون (اقتباس از رمان ایرج پزشکزاد)، ناخدا خورشید (براساس داستان داشتن و نداشتن ارنست همینگوی) فیلمهای موفق این فیلمساز گزیده کار هستند که از داستانهای ادبی اقتباس شدهاند. تقوایی فیلم «ای ایران» را براساس فیلمنامهای از خودش ساخت اما آن را از داستانی واقعی گرفته بود. «کاغذ بیخط» آخرین فیلم بلند سینمایی به نمایش درآمده از این کارگردان کم کار، براساس ایدهای از مینو فرشچی و البته فیلمنامهای از خود تقوایی ساخته شده است.
شاید یکی از بزرگترین دغدغه دوستداران سینمای ایران در تمام سالهای بعد از اکران کاغذ بی خط در سال ۱۳۸۰ این بوده که فیلم بعدی تقوایی چه زمانی ساخته و روی پرده خواهد آمد. اتفاقی که دستکم دوبار برای رومی و زنگی در سال ۱۳۸۱ و چای تلخ در سال ۱۳۸۲ تا آستانه انجام رفت اما علاقمندان پرشمارش هرگز نتوانستند بار دیگر اثری از او را روی پرده نقره ای تماشا کنند.
ناصرتقوایی بی شک یکی از مهمترین سینماگران این است؛ در عالم هنر این ضرب المثل هست که برای ماندگاری یک آرتیست ، یک کار خوب کفایت می کند اما کارنامه نسبتا خلوت تقوایی در سینمای داستانی، با آثاری ماندگار پرشده است. حتی اگر نخواهیم وارد نقد آثار پیش از انقلاب او شویم، وجود «ناخدا خورشید» و « ای ایران» برای نشان دادن ارزش بالای رزومه کاری این کارگردان کفایت می کند. امروز تاریخ سینمای ایران بدون درنظر گرفتن آثاری که از دریچه نگاه تقوایی روایت شده اند، احتمالا وزن و اعتبار امروزش را نخواهد داشت.
امید ذاکرینیا