در میان بازیگران بزرگ و مطرح سینمای ایران، زندهیاد جمشید مشایخی یکی از قویترین و پربارترین رزومهها را دارد.
در کارنامه مشایخی بزرگ، جمعی از بهترین آثار سینمای ایران به چشم میخورد؛ از «خشت و آئینه» در سال ۱۳۴۴ تا «یک بوس کوچولو» 1384، این بازیگر سرشناس سینمای ایران همواره کلیدیترین نقشها را در فیلمهای مهم سینمایی برعهده داشته است.
او برای ایفای نقشهای مثبت آفریده شده بود، به طوری که حتی در فیلم «نفرین» محصول ۱۳۵۲ و ساخته ناصر تقوایی و با وجود اینکه یک انسان تمام شده و ناهنجار، مانع رسیدن دو شخصیت اصلی است اما حتی بیشتر ستارههای نقش اصلی توجه و همدلی مخاطب را به خود جلب میکند.
مشایخی مجموعهای از بهترین فیلمهای برخی از سرشناسترین کارگردانان سینمای ایران را در کارنامهاش دارد؛ آثاری چون قیصر، گاو، شازده احتجاب، روز واقعه، خانه عنکبوت و… اما او را میتوان بازیگر اصلی فیلمها و آثار علی حاتمی دانست. با وجود آن که در چند فیلم مثل «مادر» و «دلشدگان» به دلیل ترافیک کاری نتوانست حضور داشته باشد، اما از همان «سوته دلان» که نقش حبیب آقا ظروفچی با دوبله فوق العاده چنگیز جلیلوند را بازی کرد، بازیگر بهترین نقشهای حاتمی شد.
مشایخی با حاتمی جذابترین نقش هایی که هر بازیگری آرزوی بازی کردنش را دارد، ایفا کرد؛ رضا تفنگچی و یا همان رضا خوشنویس سریال هزاردستان میتواند کارنامه هر بازیگری را به طرز چشمگیری ارتقا دهد، اما مشایخی علاوه بر آن فیلم معاصر کمال الملک که مجموعهای از بهترین بازیگران دوران را در خودش دارد، نقش کمالالملک غفاری نقاش بزرگ تاریخ معاصر ایران را بازی کرد.
مشایخی در میان ۴ بازیگر دیگر همنسلش (عزتالله انتظامی، علی نصیریان، داوود رشیدی و محمدعلی کشاورز) سبک بازی واقعگرایانهتری داشت و شاید به همین دلیل توانست در سریالی پرمخاطب «پیک سحر» نقش یک رفتگر را بازی کند. هرچند او سیزده سال قبل از آن و در سال ۱۳۵۶ مشابه همین نقش را در فیلم «ماهیها در خاک میمیرند بازی کرده بود.
او بازیگر آوانسن بود. مورد توجه و واقعشده در مهمترین بخش صحنه بهدلیل نزدیکی با تماشاگر! شاید آنچه بیشتر مشایخی را شایسته حضور در فورگراند صحنه و ایفای نقشهای اصلی میکرد، علاوه بر سبک بازی رئالیستیاش، فرم و ترکیببندی چهره او باشد. مشایخی در میان بازیگران همنسلش و علیالخصوص در بین ۵ چهره ماندگار سینمای ایران، برای ایفای نقشهای اصلی و مثبت، خوشقیافهتر بود و چهره مناسبتری داشت.
علی حاتمی درباره او گفته که بهترین بازیگر برای بیان دیالوگهای شاعرانه بوده است، اما در قیصر، او در نقش و دنیایی متفاوت، مقابل دوربین مسعود کیمیایی قرار میگیرد. «خان دایی» در داستان قیصر از آنجایی که با انتقامجویی خواهرزادهاش مخالف است و حتی در مرگ فرمان نقش مستقیم دارد، اما با بازی درست مشایخی تبدیل به یکی از شمایلهای سینمایی میشود.
جمشیدخان همکاریاش با کیمیایی را در سرب- در نقش میرزا محسنخان نوری- و بعد از آن در فیلم جرم -در نقش یک ملیگرا به نام افجهای- ادامه داد…
او در ۱۰۲ فیلم سینمایی و ۶۶ سریال و نمایش تلویزیونی ایفای نقش کرده است و در سال ۶۳ به خاطر بازی در دو فیلم «کمالالملک» علی حاتمی و « گلهای داوودی» رسول صدرعاملی لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره فیلم فجر گرفت. با این حال و با وجود نقشهای متنوع و رنگارنگی که در کارنامه جمشید مشایخی وجود دارد، اما دو تا از آخرین نقش آفرینیهای مهمش در «کاغذ بی خط» (ناصر تقوایی- ۱۳۸۰) و «خانهای روی آب» (بهمن فرمانآرا ۱۳۸۱) مورد توجه قرار گرفتند.
این دونقش با وجود شباهتهای ظاهری که دارند، میتوانند تفاوتهای بازی درونی مشایخی در ساختن کاراکتر دکتر لطیفیان در خانهای روی آب و همچنین استاد ادبیات فیلم کاغذ بیخط را بهخوبی نشان بدهند.
جمشید مشایخی ایفاگر نقشهایی بود که باید خودش بازی میکرد و حالا شاید در نبود او و نسل کلاسیک بازیگران و کارگردانان دیگر، دیدن چنین فیلمها و نقشآفرینیهایی تنها با رجوع به فیلمهای تاریخ سینما امکانپذیر باشد.