زندهیاد «مهرداد فخیمی» را میتوان یک فیلمبردار صاحب سبک و تاثیرگذار در سینمای ایران قلمداد کرد. مردی که از همان اولین کارهای کوتاهی که به عنوان فیلمبرداری فعالیتش را در سینمای ایران آغاز کرد سبک و استیل خودش را در این حرفه به اثبات رساند.
او که فیلمبرداری را در کشور آلمان آموخته و در تلویزیون این کشور تجربه اندوخته بود در ابتدای فعالیتش در ایران در تعدادی از ماندگارترین آثار فعالیت کرد و بیاغراق میتوان گفت همچون نگین فیروزهای به رنگ همان آبی مخصوص خودش در فیلم های رنگی نقطه درخشان هر اثر است.
در فیلم نان کوچه (۱۳۴۹) ساخته عباس کیارستمی و فیلم سفر (۱۳۵۱) ساخته بهرام بیضایی، او توان و سبک خودش را تبدیل به بخشی قدرتمند در فیلم کرد. آنچه در این آثار برای اولین بار در سینمای ایران مشاهده شد و بعدها در دیگر آثاری که فخیمی پشت دوربین نشست به چشم می آمد، حرکت دوربین و قاببندیهای فوق العادهاش بود.
این سبک که در آن او زندگی شخصیتها را با حرکت دوربین دنبال میکرد حتی در آثار کارگردانان صاحب سبک و مولف سینمای ایران نیز قابل مشاهده است، هرچند حرکات دوربین او کاملا دراماتیزه، در خدمت اثر و حتی به بیان بهتر عنصری مهم و سازنده در فیلم است.
«مهرداد فخیمی» که در فیلمهای کوتاهش، وامدار سینمای نئورئالیسم نشان میدهد، در فیلم «چریکه تارا» در نمای افتتاحیه تصاویری را ثبت کرده که یادآور نماهای بهترین فیلمهای وسترن است. این نشان از تسلط فخیمی برروی سبکها و مکاتب مختلف هنری و سینمایی است.
امضای او در «مرگ یزدگرد» (بهنمایش درآمده در نخستین جشنواره فیلم فجر) که با حرکت دوربین از نورگیر سقف بلند آسیاب آغاز میشود نیز بهوضوح به چشم میآید… با آن قاببندیها و عمق میدان که به نوعی یکی دیگر از تخصصهای این فیلمبردار مهم سینمای ایران است.
فخیمی بعد از اینکه نگاتیوهای بهتری وارد عرصه فیلمبرداری شد، در رنگسازی تصاویر نیز سبک و امضای خودش را داشت. آبی فیروزه ای زیبا و خاصی را می توان در اغلب فیلم های موخر او دید که به نوعی کاراکتر بصری کار او به شمار میآید، چنان که در «مسافران» که به خاطرش سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری را از جشنواره فیلم فجر گرفت، جنس و بافت بصری بسیار تاثیرگذار و قدرتمند در ساختار درام است.
جالب است که او در فیلمی متفاوت و کمدی مثل ماموریت (۱۳۶۵) ساخته حسین زندباف یکی از بهترین نمایشهایش در عرصه فیلمبرداری را ارائه میدهد. نمای افتتاحیه فیلم و آن حرکتهای دوربین فوقالعاده و دراماتیک، دست کارگردان را برای یک دکوپاژ رابرتآلتمنی حسابی باز گذاشته است، ضمن آن که رنگها در فیلم دلپذیر و جذاب از آب درآمدهاند.
اما در کارنامه او «ناخدا خورشید» (1365) هم وجود دارد. «ناصر تقوایی» در این فیلم توانست با توجه به توانایی فیلمبردارش دوربین را دنبال شخصیتهایش در بازار و کوچه های تنگ و تار روانه کند. در اپیزود دوم فیلم دستفروش (۱۳۶۵)، او بازهم داستان را با یک حرکت دوربین فوقالعاده آغاز می کند. داستان از خیابان و بچههایی که دنبال مرد دیوانه کردهاند، آغاز میشود و سپس دوربین از کنار ساختمان بالا میآید و روایت را به داخل ساختمان میبرد.
اما شاید اوج کار فخیمی را بتوان در فیلمی جستجو کرد که برایش جایزه بهترین فیلمبرداری دهمین جشنواره فیلم فجر را برد. در «مسافران» نماهای سفر در جاده پرپیچ و خم و آن عمق میدانهای مرموز و شگفتانگیز را خلق کرده است. و یا صحنهای که تصادف رخ داده و دوربین -در حالی که صدای افسر راهنمایی به گوش میرسد- با یک حرکت آرام داستان را ذره ذره فاش میکند. اتومبیل سوخته، شیشه شکسته و دستهای خونی که به شیشه چسبیدهاند… این صحنههای تاثیرگذار و تعدادی از مهمترین فیلم های تاریخ سینمای ایران، امضای «مهرداد فخیمی» را به عنوان یک فیلمبردار صاحب سبک پای خود دارند.
امید ذاکرینیا