برخی «ابوالفضل پورعرب» را اولین بازیگر ستاره سینمای ایران بعد از انقلاب میدانند اما واقعیت این است که سینمای ایران حتی در دهه بیستاره شصت نیز تلاشهایی را برای یافتن چهرهها جهت بازی در نقشهای مهمتر انجام داده بود.
ساختار دهه شصت سینمای ایران ناگزیر جواناولهایش را به بازیگرانی مثل بیژن امکانیان، حبیب اسماعیلی و رضا رویگری می داد هرچند فرامرز قریبیان و جمشید هاشمپور به عنوان دو بازیگر از نسل دهه پنجاه بار مسئولیت ستارهها را به دوش میکشیدند.
«ابوالفضل پورعرب» در چنین فضایی در سینمای عامهپسند ایران مطرح شد. در حالی که در پایان دهه شصت بار دیگر سینما به تکاپوی بازسازی سیستم ستارهسازی افتاده و بیشتر به دنبال بازآفرینی مجدد چهرههای قدیمی با استفاده از بازیگران جدید بود، پورعرب با عروس پا به عرصه گذاشت. در این فضا، کارگردانانی حتی به دنبال کشف چهرههای مشابه بودند-درست مثل صنعت موسیقی که در آن زمان که با ورود خوانندههایی با صداهای مشابه خواننده های قدیمی بود- و این به نوعی یک اصل جذابیت به شمار میرفت، اما این پروسه دستکم در کشف و پرورش چنین افرادی شکست خورد. در این فرایند، این که چرا پورعرب بی سر و صدا آمد و تبدیل به نماد بازیگری سینمای عامه پسند و گیشه زمان شد؟! می تواند موضوع مهمی باشد.
او مثل ستارههای دهه ۹۰ بالیوود و هالیوود چه از نظر چهره و چه از نظر استیل شخصیتی آدم زمان خودش بود. در بالیوود، سلمان خان و در هالیوود، کوین کاستنر همان ویژگیها را داشتند. پورعرب هم با خودش تصویری از یک مردجوان ابتدای دهه هفتاد ایران را داشت، با آن فرم چهره، موهای فرق از وسط و کاراکتری که انگار از دل جامعه و از خیابانهای شلوغ تهران بیرون آمده است.
او بعد از عروس – که در سال ۶۹ باعث ورودش به سینما شد- در دهه هفتاد، مرد اول بازیگری سینمای ایران شد. ۳ فیلم در سال ۷۰، چهار فیلم در سال ۷۱، ۱ فیلم ۷۲و ۴ فیلم در سال ۷۳ و این روند تا پایان سال ۷۹ برای او ادامه داشت. پورعرب اما در حالی به عنوان یک ستاره مطرح شد که سینمای ایران هنوز در نوعی بلاتکلیفی یا به بیان بهتر دوگانگی به سر میبرد؛ این ایده که فیلمها و شخصیتها هرچه بیشتر شبیه به موفقترین فیلمهای دهههای چهل و پنجاه شوند، کماکان باعث میشد که کارگردانان برای ایجاد این شباهت صوری، حتی به سراغ دوبله و یا استفاده از موسیقیمتنهایی مشابه آن دوران بکنند.
شاید اگر پورعرب صدای جذابتر و قابل انعطافتری میداشت، آن وقت برخی از بازیهایش تحتتأثیر دوبله، از ارزش فنیاش کاسته نمیشد.
در پنج فیلم بیقرار، در کمال خونسردی، سوءظن، جوانی و بهشت پنهان خسرو خسروشاهی به جای او صحبت کرده است. با این وجود او که از تئاتر میآمد بعد از درخششهای اولیه، در جستجوی نقشهای متفاوت بر آمد و در این زمینه هم موفق بود؛ نرگس(۱۳۷۰ رخشان بنی اعتماد) و مردی شبیه باران (۱۳۷۵ سعید سهیلی) که دومی برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مردرا به همراه داشت، از جمله آنها است.
پورعرب شمایل سینمای رایج ایران در دهه هفتاد است و میتوان گفت او بازیگری بود که در بهترین زمان در بهترین مکان-شرایط- حضور داشت.
امید ذاکرینیا