جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳
10:11 | | فجر 40

تک‌نگاری | فجر۲۷، نجات شکوندی و خواب‌های بیدارکننده

تک‌نگاری | فجر۲۷، نجات شکوندی و خواب‌های بیدارکننده

یادداشت حامد مظفری (سردبیر پایگاه تحلیلی سینماروزان)

"وقتی همه خوابیم" در جشنواره فجر بیست و هفتم و توسط چندی شِبه‌روشنفکر نواخته شد ولی مسخی که فیلم از آن گفت روزبه‌روز ملموس‌تر شد…

 
در سفر یلدای ۱۴۰۰ به مشهد، از سر اعتیاد به روزنامه‌خوانی تعدادی روزنامه استانی و ازجمله نسخه‌ای از روزنامه خراسان خریدم و به طور اتفاقی حین ورق زدن روزنامه و در ضمیمه‌اش، مواجه شدم با امضایی به نام"نجات شکوندی" پای مطلبی مرتبط با "نفرت از ریاضی"!

"نجات شکوندی" ناخودآگاه پرتم کرد به جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر و شروع کوبنده فیلم در فیلم "وقتی همه خوابیم" آخرین ساخته بهرام بیضایی که توأم بود با آزادی نجات شکوندی از زندان؛ نجات شکوندی که به سبک اندی دوفرین فیلم "رستگاری در شائوشنک" یک پوستر مونث(!) به دیوار سلول چسبانده بود، خود تکه‌ای از پازلی بود که تکین افروز به‌جای نیرم نیستانی بر صندلی کارگردانی‌اش نشست تا آن را به مضحکه‌ای بدل کند که این سالها از شبکه خانگی تا سینما را درنوردیده.
 
"وقتی همه خوابیم" در جشنواره فجر بیست و هفتم و توسط چندی شِبه‌روشنفکر نواخته شد ولی مسخی که فیلم از آن گفت روزبروز ملموس‌تر شد و حالا هم که "نجات شکوندی" ، شده نام یک روزنامه‌نگار که مقاله‌ای درباب نفرت از ریاضیات نوشته؛ علمی که بهرام بیضایی هم چنان که خود اذعان داشته چندان میانه‌ای با آن نداشته.

اینکه چرا بهرام بیضایی مدتهاست در جایی جز ایران مشغول تدریس و پژوهش و اجراست، بارها پرسیده شده ولی پرسش جدی‌تر آن است که این سالها چرا پای هر سینماگر اصیلی که می‌نشینیم روایتی که از حاکمیت سرمایه و رانت و نفوذ بر سینما و شبکه خانگی ارائه می‌دهد دهشتناک‌تر است از آنچه در "وقتی همه خوابیم" بر سر نیرم نیستانی رفت؟ مگر نه اینکه در رونمایی اولیه فیلم در جشنواره فجر، انتلکت‌نمایان مدعی اغراق فیلم و تسویه حساب شخصی بیضایی با تهیه‌کننده پروژه ناتمام "لبه پرتگاه" شدند؟

پس چرا فرمایشات سرمایه‌سالاران این سال‌ها حتی از فرمایشات سرمایه‌سالاران حول نیرم نیستانی هم پیشتر رفته و بجای حذف در میانه تولید، قبل از تولید، با امثال تکین افروز می‌بندند؟
یک جای کار ایراد دارد! ندارد؟
بهرام بیضایی زمانی در گفتگو با علیرضا کاوه اظهار داشته بود:  «خواب‌های بی‌معنا ما را آشفته نمی‌کنند و زود فراموش می‌شوند. خواب‌های بیدارکننده، آشفتگی می‌آورند و دست از سرمان برنمی‌دارند چون چیزی از حقیقت در آنهاست! ما مدت‌ها پی معنای خوابی که ما را آشفته کرده، می‌گردیم و خیال می‌کنیم اگر به معنا و رمز آن پی ببریم گوشه‌های تاریک زندگی‌مان بر ما روشن می‌شود و با درک پیچیدگی‌های آن، راهِ خود را پیدا می‌کنیم! در یک کابوس دسته‌جمعی، معناشناسی نجات‌بخش‌تر است!»

چه خوب می‌شد اگر از حالا به بعد به‌جای آن که در هنگامه رونمایی آثار در جشنواره فجر، هر محصول هنری کابوس‌واری را با ناسزای "تسویه‌حساب شخصی" برانیم، قدری تأمل کنیم بر دور و اطراف‌مان و قدری تحلیل کنیم در آینده ناهنجاری‌های امروزه بلکه به‌لطف درک ریشه‌های کابوس، راهی بجوییم برای حل آنها.

 

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.