درام «کودک و نوجوان» و فیلمهای آن در جشنواره فیلم فجر یکی از ژانرهای شاخص بوده است. ژانری که از اساس در بحبوحه فجر و در سالهای پس از انقلاب طلوع کرده است. با نام چنین گونهای در سینمای ایران ذهنیت هنرمندان در دالانهای صفای و صمیمیت تصویر شده است.
مقدمه؛ در نظریه اندرو تئودور پیرامون ژانر عناصر شکلی، روایی و مضمونی تثبیت شده در آثار سینمایی هستند که گونهای از فیلمها را در کنار یکدیگر قرار میدهد. این تئوری که با رویکرد مرگ مولف در فرانسه کلید خورد، سبک و نوع خاصی از سینما را توصیف میکند و به مخاطب اجازه میدهد که آثار سینمایی را نه در قالب مولفهایشان بلکه در رعایت سبک مورد نظر تحلیل کنند.
جشنواره فجر هر ساله با اختلاطی از مضمون و سینما در سودای الحاق تالیفات هر هنرمند بوده است، تالیفاتی که اساسا از ساختاری فرمیک و مقدمهای برخوردار بودهاند. حال اگر بخواهیم چارچوب این الگوها را در قواعد و ضوابطی کلی سر هم کنیم مستلزم برچسبی نشانهدار خواهیم بود. ژانر آن برچسب مورد نظر است. برچسبی که ساز و کار مختص به هر فیلم را ترسیم کرده و ورود هر فرد را به جهان فیلم تسهیل میکند.
بنابراین ژانر با دستهبندی آثار سینمایی، گونههای مختلف هنری را منطبقبر متعلقات خود توصیف میکند. حال اگر متعلقات مذکور در سیستمی فرمیک به ساحت درام جاری شوند، رسالت یکی از اصلیترین قواعد سینما ادا خواهد شد. ژانر درام «کودک و نوجوان» و فیلمهای آن در جشنواره فیلم فجر یکی از ژانرهای شاخص بوده است. ژانری که از اساس در بحبوحه فجر و در سالهای پس از انقلاب طلوع کرده است.
با نام چنین گونهای در سینمای ایران ذهنیت هنرمندان در دالانهای صفای و صمیمیت تصویر شده است. روایت دنیای کودک و نوجوان در سینمای ایران به مثابه تفرج در چشمانداز رویاهاست. این سبک با توجه به رویکرد بسیاری از مولفان اینجایی به نوعی ژانر مبدل شده است.
خانه دوست کجاست؟؛ ورای فیلم خانه دوست ژانر آن باید بگوییم از دنیای کیارستمی دست به تأویل و رمزگشاییِ هر مولفهای بزنیم بازی را باختهایم. خانه دوست نیز از این قاعده مستثنی نیست. باید روبه روی پرده نقرهای بنشینیم و از استشمام اتمسفرِ معصوم کودکانه از صداقت و سادگیِ اثر لذت ببریم.
خانه دوست کجاست مفروض اساسی خود را که صداقت نام دارد به وسیله جاری کردن آن در لحن دوربین و کلام کاراکترها تعمیم میدهد.
البته پیرامون ژانر فیلم باید گفت همین غریزهٔ عصمت و طهارت در کلام یک کودک جاذبه ژانر ملودرامگونه به تپش میاندازد. در واقع جلوتی مینیمالیسم و پرمایه را در حلول احساسات بازگو میکند و میخواهد باورِ زیستن را در هجای کودکی بدمد. دمیدنی که از سازوکار استتیکی فیلم قابل برداشت است.
لحن دوربین نیز در موازات با برخورد آهسته و در بعضی موارد ثابتش نسبت میزانسن به فیلم جلوهای کارت پستالی میدهد، این اقدام کیارستمی در رفتار با دوربین و خلق قابهایی همچون مسیر رفت و آمد کودک با آن درخت بالای تپه و گل بین دفتر مشق نتیجهای جز ماندگار شدن آن در ذهن مخاطب ندارد این ماندگاری آنچنان اورجینال است که همچنان وقتی اسم جشنواره فجر و ژانر کودک و نوجوان میآید، نام خانه دوست کجاست؟ بر سر زبانها میافتد.
بچههای آسمان؛ در طریقت ژانر کودک رویا دریچهایست رو به حقایق والا و برتر. اعتلای این رویا بر ساحت روزمرگی و خمودگی همچون قصیدهای جانِ مخاطب را جلا میدهد. فیلم بچههای آسمان در مامن ذهنیات یک کودک آوار آرزوها را بر رشتههای دغدغه سرازیر میکند.
مجید مجیدی در اثنای ژانربندیاش زیست معصومانه یک کودک را با مرامی دلبرا جلا میدهد و جهان معصومانه چنین نسلی را به غایت فرم خود میرساند.
فیلم با منطق تیپیکال خود از کودک، پیرفت دغدغهها به پلات داستانی اثر ارزانی میدارد و تمثیل آرزوها را به واسطه آن صیقل میدهد.
در نتیجهٔ تلاقی دغدغه با آرزو، خروجیِ سمپاتیسم فائق میآید و جهان کودک با تمام مقتضیاتش در افقهای دورِ انسانیت ترسیم میشود.
نان و شعر؛ پیش از ساختن هرکلامی مختصِ نان و شعر اثر کیومرث پوراحمد باید بگوییم مجموعهی قصههای مجید با زدن برچسبِ هویت ملی متعلق به زمان و مکان مشخصی نیست. پلاتِ این مجموعه با بهرهگیری از عملکرد طیف شخصیتمحوری و به دنبال آن غرق شدن در موقعیتهای کمیک و درام تمام آنچه را که باید یک مجموعه دارا باشد را عرضه میکند.
نان و شعر نیز بسط داده شدهی همین ایده، در ساحت رویکرد تکنیکال پوراحمد است. رابطهای گره خورده میان مجید و سایر شخصیتها اندر احوالات گم شدن یک چک، در موقعیتهای دراماتیک تقسیم میشود.
در نهایت پوراحمد سیر سینوسی قصهی خود را مثل همیشه در نوک قله، در اوج خوشبختی به پایان میرساند. او استاد نشاندن لبخند بر چهرهی کودکانی است که ساعتی کوتاه را با آثار او به خصوص نان و شعر همراهی داشتهاند. در این موقعیت فیلم نان و شعر مرزی از سوی کودکی به سمت نوجوانی، مرحلهای که مسئولیتها رنگ دغدغه به خود بگیرند و صداقت عنصر تلاش برای رفع آن دغدغه ترسیمگر بلوغی انسانی است.
محراب توکلی