فیلم «بیرو» با رویکردی کاریکاتوریک شمایلی زنده و برجسته از زندگی علیرضا بیرانوند و فیلم «مرد بازنده» در فضایی نئونوآر درک و دریافتی رازآلود از امر درام ساخته شده است.
سنگربان در مسیر پیروزی
فیلم «بیرو» ساخته مرتضی علی عباسمیرزایی سعی دارد با رویکردی کاریکاتوریک شمایلی زنده و برجسته از زندگی علیرضا بیرانوند را به نمایش بکشد.
پیش از آنکه بخواهیم به عیار کاریکاتور در پیرنگ فیلم اشاره کنیم میتوان به خودِ عنصر کاریکاتور در نمایش اشاره کرد.
جریانهای کاریکاتوری در سینما غالبا توسط انگیزههای ساختی شکل میگیرند. انگیزههایی که در سودای مضمون، تعلقات تکنیکال را به خدمت میگیرند و طرحوارهای قابل قبول را در ذهن مخاطب ترسیم میکنند. بنابراین ساختمان سمپاتیک یک اثر تحتلوای کاریکاتور میبایست با اهتمامی از تکنیک به بار نشیند و در سویههای ادراکی مخاطب صیقل خورد.
در فیلم بیرو نیز با توجه به سازوکار گفتهشده، امر کاریکاتور به طرزی بیوگرافیک تعریف شده و در ساحت روایت قرار میگیرد تا بر ذهنیات مخاطب سوار شود. از آنجایی که فرم روایی اثر در قالب زندگینامه قرار دارد فیلمساز رویکردی پرشگونه را به کار میبندد و از بطن آن به معضلات و موانعی که در زندگی علیرضا بیرانوند وجود داشته میپردازد تا جایگاه کنونی این دروازهبان را در اذهان عمومی تقویت کند. جایگاهی که در ابتدا و انتهای اثر به آن توجه ویژهای میشود.
در نهایت فیلم بیرو با بهرهبرداری از شخصیتی زنده و بهنام کشوری سعی دارد، بر مرامِ سختکوشی و پایمردی در راه آرزوها سوار شود و از طریق آن به افکار بیننده رخنه کند. مرامی که با صفاتی کاریکاتوریک قابل درک و دریافت است.
مرد بازنده؛ کارگاهی در تنگنای راز
محمدحسین مهدویان با فیلم «مرد بازنده» در فضایی نئونوآر درک و دریافتی رازآلود از امر درام داشته و با عناصر زیباییشناسانه الگوهای روایی را بر افکار مخاطب دیکته میکند.
فیلم در مراودهای که ما بین تصویر و موقعیت میسازد سعی دارد، عنصر شخصیت را به مثابه یک ساختار در روایت تعبیه کند و از قِبل آن کارکرد دوربین را در میزانسن برجسته کند. دوربینی که غالبا بر جهانبینی کاراکتر سوار است و جانب آن موقعیتها را رصد میکند.
کارکرد دیگر دوربین در فرم بیانی اثر قرار گرفته و جایگاه کاراکتر در جهان فیلم را برجسته میکند. جایگاهی که از اساس با نام فیلم تعریف شده و در دنبالهٔ زیست آن (کاراکتر) بر پلات داستان جاری شده است. به بیانی دیگر دوربین در موقعیتهایی از مواضع کاراکتر خارج میشود تا عمق تنهایی و استیصال وی را با توجه به مقتضیات روایت دراماتیزه کند.
از دیگر ضوابط دراماتیک و قابل توجه در فیلم میتوان به رابطهٔ اتمسفریک اثر با ذهنیات مخاطب اشاره کرد. رابطه فضاییِ مزبور از خلال باران و هوای گرفته شهر با چهرهٔ گرفته جواد عزتی گره میخورد و مضامینی همچون انزوا و طردشدگی را بر ساحت ذهن بیننده پهن میکند.
از طرفی دیگر متعلقات گفتهشده در الگوهای ساختاری اثر چون تعلیق و راز خود را تعریف کرده و به نحوی با ساختمان شخصیت همسو میشوند. این همسو شدن در توالی موقعیتها تحتلوای زمان، مکان و سببیت چهرهای درخور از فرم را به بار مینشاند.
بنابراین فیلم مرد بازنده در پرتو موتیفهایی ژانریک دارای غنایی انسانی، مضمونی و سینمایی است که توسط آن هر بینندهای ذهنیت خود را برای درگیر شدن با آن فراهم میکند.