در دومین روز از چهلمین جشنواره فیلم فجر دو فیلم «علفزار» و «شادرَوان» به نمایش درآمد. این دوفیلم علیرغم بهرهبردن از شیوههای مرسوم در سینمای ایران به بداعتپردازی و تازگی در کشف جزییات، جستجوی نماهای تازه در لوکیشنهای محدود دست زدند.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی روابطعمومی جشنواره فیلم فجر، فیلم «علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی فیلمی است که مشخصات معمول درام اجتماعی سینمای ایران را در خود دارد اما بداعت آن محدود کردن تقریبا تمام طول فیلم به لوکیشن دادسراست. فیلم تقریبا تکلوکیشن است اما نماهای آن تکراری نیست، ریتم فیلم منسجم است و داستان آن پرکشش و گیراست.
علیرغم داشتن سویه رئالیستی این فیلم از الگوی درامپردازی به شیوه اصغرفرهادی پیروی نمیکند و در واقع مطابقت با واقعیت را به عنوان یک اصل مدنظر خود قرار داده است. داستان فیلم برگرفته از چندین رویداد واقعی است و تطابق پیدا کردن فیلم با واقعیت در دنیای خارج الزامی است که کارگردان برای فیلم خودش درنظر گرفته است. باید اشاره کرد که در سینمای رئالیستی مطابقت با واقعیت الزام ندارد و فیلمساز اگر بتواند مخاطب را متقاعد و اقناع کند که در دنیای واقعی امکان رخدادن فلان موضوع وجود دارد به موفقیت رسیده است. اما فیلم «علفزار» دو وجه باورپذیری و تطابق با زندگی واقعی را در خود دارد و فیلم از عهده این دو وظیفه برآمده است.
درکنار تکلوکیشن بودن، فراغت از سینمای واقعگرا به شیوه فرهادی، باورپذیری و تطابق با دنیای خارج «علفزار» ازنظر گروه بازیگری نیز تازگی دارد. در این فیلم ترکیب بازیگران سرشناس، بازیگران کمتر شناخته شده و نابازیگر در هم ادغام میشود. بعلاوه فیلم از بازیگران مشهور نیز برای نقشهای متفاوت بهره گرفته است که مخاطب کمتر نقش مشابهی از آن چهرهها در حافظه دارد.
کاظم دانشی در یک ژانرشناخته شده در سینمای ایران دست به چند بدعت زده تا فیلمی داستانگو بسازد که مخاطب را درگیر جریان روان اما بحرانی واقعیت کند و در دل دادسرا و بازپرسی سراغ سوژه ملتهب خود برود.
کمدی در جوار تراژدی
فیلم سینمایی «شادرَوان» به کارگردانی حسین نمازی نه کمدی صرف است نه تراژدی محض. فیلم از یکطرف کمدی موقعیت است اما از طرف دیگر طنز کلامی در آن بارز است. از طرف دیگر اساس سوژه داستانی آن غمانگیز است و فیلمساز ماجرای تراژیکی را دستمایه کار خود قرار داده است اما برخلاف موضوع لحن فیلم تلخ نیست. حتی میتوان گفت فیلم موضوعی تراژیک دارد اما پرداخت آن کمیک است. این ترکیب دوگانه در تمام طول فیلم «شادرَوان» حفظ میشود.
سوال اینجاست که اگر فیلمی آمیزهای از کمدی و تراژدی همزمان است پس باید آن را درام نامید. اما فیلم درعینحال مشخصات درام را دارد و ندارد. بهطوری که حتی پرداختن به انواع گونههای نمایشی آن از مقوله تلفیق ژانرها نیست. شاید بشود تازگی این فیلم را در ژانرپذیر نبودنش دید.
«شادرَوان» اساسا فیلمی محدود به دو لوکیشن بیمارستان و خانه است. اگرچه این فیلم به مانند «علفزار» تکلوکیشن نیست اما به خاطر سوژه داستانی و موقعیت کمیک و تراژیک قصه، خود را در این دو لوکیشن حبس کرده است و از طریق این موقعیت داستان خود را روایت میکند.
ترکیب بازیگران «شادرَوان» نیز بسیار متفاوت است. قرارگرفتن بازیگرانی چون سینا مهراد، نازنین بیاتی، گلاره عباسی، بهرنگ علوی و رویا تیموریان که مخاطب نقشها و سبکهای بازیگری متفاوتی را از آنها در ذهن دارد در یک اثر سینمایی کاری نامعمول و درنوع خود جالب توجه است.
یادداشت از کامبیز حضرتی