نخستین اثر سینمایی کاظم دانشی با عنوان «علف زار» در چهلمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد.
نخستین اثر سینمایی کاظم دانشی با عنوان «علف زار» در چهلمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد.
شاید از دور بارها طنین مبهم و ناخوش پروندههای قتل، جنایت و دیگر بزهکاریهای اجتماعی به گوشمان خورده باشد اما شنیدن صدای رسای آن از نزدیک و قرار گرفتن در میان زیر و بمِ کلاف در هم تنیده یک یا چند ماجرای قضایی به این راحتیها نیست.
راه رفتن در میان راهروهای پر از درگیری و نزاع که هر کدام داستانهای مجزا و عجیب و غریب دارند؛ شنیدن فریادهای مادری که برای نجات فرزندانش از اعدام روی پای اولیای دم افتاده است یا شناسنامه گرفتن برای دختر ده سالهای که به دلیل بی مبالاتی دو نفر، سه سال از تحصیل محروم شده است، همه در «علف زار» نمایش داده شد.
هرچند داستان، محتوایی تلخ و دیوانهکننده دارد، اما کارگردان سعی میکند، ضمن بیان بخشهای غیر قابلباور پروندهها، آن را طوری که بیش از اندازه آزاردهنده نباشد، موشکافی کند. هر جا که تلخی داستان آزاردهنده میشود و شاید مخاطب را غصهناک میکند، طنزهای موقعیت کمی فضا را تلطیف میکند. البته که این اتفاق مسیر فیلم را تغییر نمیدهد. جرمهای در هم تنیده شده فیلم، قاضی پرونده را هم به چالش میکشد و زندگی شخصی او را که به دلیل کارش، با مشکل مواجه کرده، به دردسری جدید فرا میخواند. زندگی افراد مختلف داستان و سرنوشتشان به نوعی به هم گره خورده و کار به حدی پیچیده شده که برای نجات افراد بیتقصیر، زندگی چندین نفر به تباهی کشیده میشود.
آن طور که پژمان جمشیدی بازیگر نقش اصلی «علفزار» در نشست خبری فیلم گفت، او به همراه سارا بهرامی دیگر بازیگر فیلم، بارها در جلسات مختلف دادگاه حضور پیدا کرده و با فضای جلسات قضایی آشنا شده بودند. آشنایی که در بازی بازیگران نمود فراوانی داشت. به این ترتیب سازندگان و عوامل فیلم بهخوبی شرایط دادگاه و بررسی پرونده را میشناختند و با مناسبات بررسی یک پرونده قضایی آشنا بودند.
نخستین فیلم بلند سینمایی کاظم دانشی بهاندازه بسیاری از آثار باتجربههای سینما، پخته بود و به اتفاقات و بزهکاریها، نگاه سطحی نداشت. حتی اگر پیش از این هم آثاری در زمینه پروندههای قضایی ساخته شده باشد اما دانشی، پا جای هیچ یک از آنها نگذاشت و سعی کرد راهی دیگر با داستانهای قدیمی را طی کند. داستانهایی که همگی واقعیت دارد و شاید با اجرای حکم و قصاص تبعاتش به پایان نرسیده است. مخاطب هم ناتمامی این پروندهها را به خوبی در پایان فیلم درک میکند و میفهمد که چرا باید تمام تلاش خود را در زندگی اجتماعی به کار بگیرد تا جای هیچ یک از شخصیتهای فیلم نباشد.
یادداشت از علی کریمی