در چهارمین شب از اکرانهای چهلمین جشنواره فجر فیلمهای «ملاقات خصوصی» و «ماهان» به نمایش درآمد که در هر دو میتوان شاهد تراکمی برجسته از سویههای رمانس بود. سویههایی که در ساحت مضامین زیستی حرفی ارزنده برای گفتن دارند.
ماهان؛ تلالو امید
فیلم ماهان ساخته حمید شاهحاتمی در محوریت بخشیدن به عنصر امید سینمای خود را بر دوش آرایههای گفتمانی کرده و از بطن آن قصد دارد مخاطب را از موضعی آرمانی با وقایع روبه رو کند. مواجهه بیننده با این رویکرد خود رسالتی تمام قد برای فیلم ماهان محسوب میشود. در واقع فیلم رستگاری خود را در اشاعه قصهای میبیند که روایتگر استیصال و امیدهای برباد رفته است. امیدهایی که در انطباق با موقعیتهای منحصر به فرد حیاتی دوباره میگیرند و در تارک زندگی میدرخشند.
در واقع فیلم ماهان از حدیثی پیروی میکند که تماما با محتوا تعریف میشود و کلیهٔ عناصر روایی را با خود همراه میکند. اگر برای ساختار چنین رویکردی بخواهیم زبانی سینمایی را به کار ببندیم بلافاصله با ماهیت ملودرام برخورد میکنیم. ملودرامی که در اصول خود از مفروضات احساسمدار بهره میگیرد و کاراکترها را به شکلی برجسته معرفی میکند.
در نهایت فیلم ماهان خروجیِ برجسته از انسان زیر سایه ناامیدی است که در ادامهاش تولد زندگی و امید پیش میآید.
ملاقات خصوصی؛ دیدار در تنگا
فیلم ملاقات خصوصی ساخته امید شمس در پیوندی دراماتیک سعی دارد، جریان رمانس داخل خود را با گرههای زیستی و ساختی صیقل دهد و توسط آن به یک آرایه درخور در ذهن مخاطب برسد.
فیلم از پنجره رمانس مخاطب را وارد دنیای خود میکند و در دنبالهٔ آن بافههایی از جنس ملودرام اجتماعی را به نمایش در میآورد.
فیلم با تعبیه عشق، فضایی تلطیف شده را میانگارد تا مخاطب با فرمی بیانی بتواند جهان جاری در اثر را لمس کند. سپس جریان مزبور توسط مخاطرات معیشتی و زیستی خدشهدار میشود و از پس آن الگوهای نمایشی برجسته میشود.
اگر بخواهیم به فرمولی اورگانیک از معضلات اجتماعی و کشمکشهای دراماتیک برسیم، میتوان به تقابل انسان با مقدرات خویش دست یافت. به مقابله انسان با کنشهای خویش که در امر آشنازدایی مستلزم یک گرهگشاییِ در خور میباشد.
فیلم ملاقات خصوصی در وهله اول مقدمه منعطف (رمانتیک) برای این نوع از کشمکش برقرار کرده و سپس گرههای نمایشی را بر سر آن پیشآمد آوار میکند تا فرهنگی تعلیقگونه از پس این آوار ساطع شود. به بیانی دیگر ملاقات خصوصی نجات رمانس خود را به مثابه یک پرسش برمیانگیزد و فکر مخاطب را در سایهٔ پررنگ مخاطرات به کنش وا میدارد.
از خلال این رویکرد، جریان ذهنی مخاطب با نقطه عطفی دیگر در داستان از حرکت باز میایستد تا زبان بیانی فیلم به نگارش در آید. نگارشی که در خود طلای ناب رمانتیسم را داشته و در منطق مضمونی خود جاری ساخته است.