شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳
23:22 | | فجر 40

عیار چهل | شب پنجم | طوفانِ تقدیر

عیار چهل | شب پنجم | طوفانِ تقدیر

در پنجمین شب از اکران‌های چهلمین جشنواره فجر دو فیلم «بی‌مادر» و «دسته دختران» به نمایش درآمد. 

در هر دو فیلم نام‌برده می‌توان به طرزی برجسته -و یا زیرمتنی- شاهد حضور و وفور مقدرات سخت و طاقت فرسا بر سر زیست کاراکترها باشیم. مقدراتی که به سان تیغه‌ای برنده ارزش‌های اخلاقی و انسانی را صیقل می‌دهند و تحت‌لوای موتیف‌هایی بیانی بر ذهن مخاطب روانه می‌شوند. 

بی‌مادر؛ در پنجه تقدیر 

بی‌مادر ساخته مرتضی فاطمی با زبانی بیانی سعی دارد از ایدهٔ دست نخورده خود را برجسته کرده و به مراوده‌ای صریح از جدال انسان با مقدرات خویش دست یابد. 
فیلم در جریانی از جنس سرنوشت گره‌ها را در پلات داستان تعبیه می‌کند و سپس تعامل انسان‌ها را با توجه به گره‌های مزبور دراماتیزه می‌کند. بنابراین آنچه به مثابه ابزاری سمپاتیک در فیلم به چشم می‌خورد‌ نحوه برخورد سوژه‌ها با آن رویدادی‌ست که نه خود در حضورش نقش داشته‌اند و نه توان آن را دارند که به شکل تمام و کمال آن را از زندگی‌شان پاک کنند. آنچه در نقطه دید آن‌ها قابل تعریف است، انسان‌های اطرافشان است که به عنوان خانواده در جایگاهی تعاملی با آن‌ها قرار دارند. زن، شوهر و برادر جملگی در قامت تیپیکال خود نحوه رهایی از معضلات را ارزیابی می‌کنند. 
اکنون با توجه به تعاریف گفته‌شده مسیر فیلم تا یک سوم ابتدایی داستان در سیاست‌های پیرنگ تعبیه می‌شوند. در ادامه منطق ایرونیک فیلم‌نامه بر پایه رابطه میان کاراکترها به پا می‌خیزد و شمایی تاویل‌گونه‌ای را تقریر می‌کند. این رویکرد در زیر پوست ساختارهای روایی به جنبش درآمده و تنها مصالح حاضر در داستان (شخصیت‌ها) را به جان یکدیگر می‌اندازد. 
در نهایت فیلم «بی‌مادر» نگرشی ساختارمند در مضامین روایی است که قصد دارد مخاطب را با نزدیک کردن به زیست جاری در جهان خود به موقعیت ارزیابی‌کردن قرار دهد. 

دسته دختران؛ مقاومت در مسیر ابدیت

فیلم «دسته دختران» ساخته منیر قیدی در فرمی بیانی سعی دارد جنبه‌های ایرونیک در جنگ را وارد نقطهٔ دید مخاطب کند و به واسطه آرایه‌هایی سینه‌متریک آن‌ها را به وادی درام روانه دارد. 
پیش از آنکه به ماهیت فرمیک در فیلم بپردازیم می‌بایست فرمول درستی از فرم بیانی داشته و سپس آن (فرمول) را در فیلم تعبیه کنیم.‌
زبان بیان و تقریر در سینما می‌بایست جامه‌ای سمپاتیک به نگاه مخاطب ببخشد و او را به پرسپکتیوی در خور و عمیق در جهان خود دعوت کند. پرسپکتیوی که با توجه به مدیوم سینما از غنای زیستی و بصری سرشار باشد و بتواند ماهیت زندگی و زیستن را در میزانسن جاری سازد. بنابراین فرم بیانی مضاف‌بر امر آشنایی باید شاخصه‌ای قابل درک و دریافت را در جهان فیلم بنا کند. 
فیلم «دسته دختران» در پیروی از فرمول گفته‌شده گزاره‌ای مضمونی را از دل تاریخ استخراج کرده و قصد دارد به امر هیجان و خطر موضوعیت دهد‌ و در تناسب با رویکردش از شگردی پرالتهاب استفاده می‌نماید. فیلم‌ساز در انطباق با ژانر جنگی دوربین روی دست را به کار بسته و متعلقات میزانسن را در حالتی ناپایدار توصیف می‌کند. وی منطق زبانی خود را در ادامه تحت‌لوای فازی بیانی نگاه داشته تا با گذار از عنصر قصه جنبه‌ای تمام قد به ساحت بیان -توصیف- ببخشد. 
سر آخر فیلم دسته دختران غنای زنده و اتمسفریک با درون‌مایه‌های اخلاقی و ملی است که در سودای جاودانگی از حظِ تکنیکال استفاده می‌کند و فیلم‌نامه خود را به شکلی باز "بیان" کرده و پایانی باز را برای آن در نظر می‌گیرد.

یادداشت از محراب توکلی

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.