به گزارش مرکز اطلاع رسانی روابط عمومی چهلمین جشنواره فیلم فجر، در پنجمین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر، نشست تخصصی تحت عنوان «نگارش برای اجرا» با حضور مسعود سفلایی (مجری)، علی لقمانی (مدیر فیلمبرداری) و دکتر مصطفی رستگاری (فیلمنامه نویس) در خانه جشنواره برگزار شد.
علی لقمانی درخصوص ارتباطات جریانات فنی سینما با یکدیگر، گفت: فیلمنامه حلقه اول زنجیره تولیدی فیلم است و فیلمبردار به واسطه کارگردان به این زنجیره متصل میشود. ارتباط فیلمبردار به واسطه کارگردان شکل میگیرد. اولین آشنایی فیلمبردار با جهان فیلم، مطالعه فیلمنامه است. از نگاه آکادمیک، فیلمنامه اولین جرقه است که براساس آن فیلمبردار تصمیم میگیرد به فیلم بپیوندد.
او ادامه داد: ما فیلمبرداران پس از مطالعه فیلمنامه تصویری ذهنی از آن میسازیم اما سعی میکنیم که خود را از آن تصویر دور کنیم چراکه فیلمبردار تصمیم نهایی را نمیگیرد و کارگردان ساختمان و اجرایی برای فیلمنامه درنظر میگیرد. من سعی میکنم تصویرسازی ذهنی خود را به بعد از گفتوگو با کارگردان موکول کنم.
لقمانی عنوان کرد: گاهی فیلمبردار و کارگردان دارای اشتراکات و گاهی هم دچار اختلافاتی هستند اما در مجموع به شکل سومی میرسند که برآیند نظر هر دو آنها است. اگر نگاه من با فیلمبردار بسیار متفاوت باشد از همکاری اجتناب میکنم زیرا کار دشوار شده و محصول نهایی خوب نخواهد شد.
او اضافه کرد: این روزها پیشتولید کوتاه شده اما من تصور میکنم که تعامل فیلمبردار و فیلمنامهنویس از ابتدا تا محصول نهایی بسیار میتواند مفید باشد. کمتر پیش میآید فیلمنامه در اجرا دقیقا همان چیزی باشد که او انتظار داشته است زیرا ما حضور فیلمنامهنویس را در پیش تولید محدود کردهایم اما فیلمنامهنویس حرفهای میداند که با توجه به شرایط ممکن است فیلم به تغییر نیاز داشته باشد.
لقمانی اضافه کرد: میتوان فیلمنامهنویس را در مراحل بعد از پیشتولید دخیل کرد. متاسفانه این تعامل فیلمنامه نویس در اجرا با مراحل دیگر، ضعفی است که دچار آن میشویم.
مصطفی رستگاری از اهمیت آگاهی فیلمنامهنویس نسبت به نحوه اجرا گفت: فیلمنامه دو بخش دارد که بخش اول اشاره به بخش دیداری و قسمت دوم بخش داستانی و نوشتاری آن است. کلمه لطیفترین کالبد مادی دارد و برای تبدیل به دیدار فرایندی لازم است. ادبیات نمایشی با شعر و داستان متفاوت است چراکه مستقیما با تخیل مرتبط است. زمانی قرار است فیلمنامهای بنویسیم جانی در تصاویر دمیده میشود. توصیف صحنه بخشی است که فیلمنامه را از داستان مجزا میکند و فیلمنامهنویس باید با تخیل تصویری بنویسد.
او ادامه داد: چینش صحنه باید طوری باشد که جان سکانس را بیان کند، در واقع باید انرژی را منتقل کند. اگر دیالوگی هم وجود دارد، این دیالوگ صحنه را تکمیل میکند بنابراین توصیف صحنه بسیار اهمیت دارد. ضعف سینمای ایران این است که قصهگویی به دیالوگ واگذار میشود در حالی که صحنه باید در کنار دیالوگ داستان بگوید.
رستگاری ادامه داد: روایت زاویه دیدی است که فیلمنامهنویس براساس ژانر قصه انتخاب میکند. اگر بخواهیم از واقعیت فاصله بگیریم توصیف صحنه متفاوت میشود. فیلمنامهنویسها توصیف صحنه کمی دارند زیرا کارگردان این را نمیخواهد درحالی که در فیلمنامههای حرفهای دنیا توصیف صحنه وجود دارد. البته قرار نیست جای دوربین را مشخص کنیم بلکه باید طوری توصیف کنیم که به کارگردان کمک کند.
علی لقمانی (مدیر فیلمبرداری) عنوان کرد: در خلق فضای بصری فیلم چند نفر دخیل هستند و اگر میان آنها فهم مشترکی از درونمایه فیلمنامه و روند و ساختاری که کارگردان انتظار دارد، شکل گیرد خروجی کار مطلوب خواهد شد اما معمولا این اتفاق نمیافتد. اگر وقت کافی در پیش تولید برای خلق اشتراک نگاه وجود داشته باشد، تولید بهتر خواهد بود و تهیهکننده آگاه هم این را میداند.
وی افزود: اگر من به عنوان فیلمبردار نگاه مشترکی با کارگردان پیدا کنم در برابر تغییرات منعطفتر هستم. در شرایطی که جوهره فیلم را درک کنم، میتوانم به کارگردان پیشنهاد بدهم چراکه در این شرایط پیشنهاد من نتیجهبخش خواهد بود.
مسعود سفلایی دراین باره بیان کرد: همین موضوع باعث شده که کارگردانها تصمیم بگیرند که خودشان فیلمنامهنویس باشند.
دکتر مصطفی رستگاری در خصوص رابطه کارگردان با فیلمنامه عنوان کرد: کارگردان مدیریت یک پروژه را برعهده دارد و باید با فیلمنامهنویسی آشنا باشد و خودش هدایت کننده باشد نه مجری، فیلمنامهنویسی افراد متخصص خود را میخواهد و یکی شدن ذهنیتها میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. همچنین در تولید نیز گفتوگو با کارگردان میتواند تغییرات لازم را اعمال کند. کارگردان فردی است که همه اجزای فیلم را در رابطه با ایده متجلی میکند. همین پیکره واحد برای تصویری کردن ایده به بهترین شکل ممکن است. اینکه برخی فیلمنامهنویسان اجازه تغییر نمیدهند.
سفلایی عنوان کرد: متن فیلمنامه محصولی دیداری و شنیداری است اما تمام متنها اینطور نیست و در جزییات توان تصویری شدن را ندارند.
لقمانی در این خصوص اضافه کرد: فیلمنامهها میتوانند دو شکل داشته باشند، بخشی از آن در زمان مطالعه، فضای خاصی را احساس میکند و تکلیفتان مشخص میشود و برخی اینظور نیست و اگر این فیلمنامهها به گروه خوبی برسند، نتیجهبخش خواهد بود چراکه این نوع افراد را به چالش میاندازد.
او ادامه داد: فیلمسازی امری گروهی است و کارگردانهایی موفق بودند که از پتانسیل افراد به خوبی استفاده کردهاند و منفعت این کار به کل گروه میرسد.
رستگاری درباره توصیف صحنه بیان کرد: تشخصبخشی به اشیا، هویت دادن به آن و تماشای کنش افراد در تعامل با اشیا کلید روایت داستان با تصویر است.
لقمانی نیز درپایان خاطرنشان کرد: فیلم با فیلم متفاوت است و فیلمی که مبتنی بر تصویر است با توصیفی بودن فیلمنامه محصول خوبی خواهد بود و فیلمبردار باید نقطه نظرات خود را با کارگردان درمیان بگذارد.