شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
23:27 | | فجر 40

عیار چهل | شب ششم | سایه و پیرایه

عیار چهل | شب ششم | سایه و پیرایه

 در ششمین شب از اکران‌های چهلمین جشنواره فجر دو فیلم «هناس» و «شب طلایی» به نمایش درآمد که در هر شاهد برخورد مضامینی هیجان‌زده در پرتو تعلیق بودیم. فیلم‌های مذکور با ارزش‌های اخلاقی و انسانی بافت درام را تقویت کرده و از جانب درام گفته‌شده به محتوای مورد نظر خود نقب می‌زنند. 

هناس؛ چشم در راه مرگ 

فیلم هناس‌ ساخته حسین دارابی با الگویی روایی از عنصری مضمونی دست‌مایه می‌سازد و به شکلی ایرونیک به مناسبت ملی و امنیتی موضوعیت می‌بخشد. به بیانی دیگر فیلم در الگویی روایی و تاویل‌گونه سعی دارد به اهمیت یک اندیشمند ایرانی با توجه به مواضع هسته‌ای ایران فضا ببخشد و آن را از نگاه همسرش دراماتیزه کند. در ادامه این رویکرد همسر آن دانشمند با بازی مریلا زارعی در ساحت ژانر تعریف شده و مخاطب را تا مرتبه هیجان می‌کشاند. 
اگر بخواهیم با فلسفه ژانر -میستری- به فیلم بنگریم می‌توان به حضور تلفن‌های ناشناس و حضور یک غایب در فیلم اشاره داشت. شاخصه‌هایی که در ساحت شکلیِ ژانر قرار می‌گیرند و فیلم را در امر تمثیل با سیاست‌هایی ژانریک تطبیق می‌دهند. 
از آنجایی که آرایه‌های روایی در اثر از زیست شهره (مریلا زارعی) دنبال می‌شود، معماریِ فیلم با پیرنگی ذهنی از او تقویت شده و از بافه‌های هراس‌وار در خیال وی شکل می‌گیرد. در ادامه برجستگی ذهنیات شهره وارد جسمی ابژکتیو شده و مخاطب را به هیجانی تمام قد وا می‌دارد. 
 با پیش‌روی روایت وجوه سبکیِ اثر در فاز زندگی خانواده قرار گرفته و با زبان ملودرام تقریر می‌شود. 
در نهایت با ورود فیلم به فاز ملودرام -آزادی در بیان احساسات- موتور ملی‌گرایی فیلم به حرکت درآمده و به منطق مضمون در فیلم سازمان می‌دهد تا فیلم بتواند به درکی غایی از عنصر رستگاری در فیلم برسد. 

شب طلایی؛ پیرایه‌ای از رنگ دروغ 

شب طلایی ساخته یوسف حاتمی‌کیا در شاکله‌ای تئاتر‌گونه ساختمان فیلم‌نامه را صیقل می‌دهد و با دستاری تکنیکال فرم بصری خود را حمایت می‌کند. 
فیلم در مرز خانوادگی خود منظومه‌ای از روابط را فراهم کرده و از آن به مثابه یک سیستم برای پیش‌روی روایت سود می‌جوید. روایتی که با داشتن یک داستان چند لایه می‌تواند به درستی به ساحت درام چنگ انداخته و در تعمیم و تامل ذهن مخاطب را به درون یک گِیم (بازی) بیفکند. 
شب طلایی با وجود آرمان‌هایی نمایشی (تئاتری) در روایت خویش منطق سینه‌متریک را به کار می‌بندد و دوربین خود را به شکلی پارامتریک با روایت تطبیق می‌دهد. به بیانی دیگر آنچه روایت مطالبه می‌کند، در میزانسن مطرح می‌شود. 
از سمعک گوش مادر خانواده گرفته تا جدال فیزیکی میان خانواده، جملگی با فلسفه‌ای تکنیکال برجسته شده و در امر تصویر حلول می‌کنند. 
در نهایت فیلم شب طلایی با چشم‌داشت به شاه‌پیرنگ حاضر در قصه خود ارزش‌هایی خانوادگی و اخلاقی را دست‌مایه قرار داده و سلامت انسان و انسانیت را به خطر می‌اندازد. در ادامه چنین رویکردی سعی دارد به کهن‌الگوهای مرده در ساحت جامعه (جایگاه والای مادر) حیاتی دوباره ببخشد. مسیر مزبور به طرزی اعتلایی تیپولوژی کاراکترهای اثر و سلوک آن‌ها ارائه می‌شود. سلوکی که سرتاسر با تزویر و دو رویی تعریف می‌شود.

نویسنده: محراب توکلی

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.