شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
22:03 | | فجر 40

نیم‌نگاه | «هناس» آخر قصه را می دانی اما ماجرا را نه!/ همه چیز آنقدر راحت هم نبود

نیم‌نگاه | «هناس» آخر قصه را می دانی اما ماجرا را نه!/ همه چیز آنقدر راحت هم نبود

دومین ساخته حسین دارابی در ششمین روز چهلمین جشنواره فجر به نمایش درآمد.
به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، تقریبا همه انتهای داستان را می‌دانند؛ عاقبت فعالیت مردی که برای دفاع از کشورش همه کار کرده و انگار این موضوع در خون او بوده است. بیایید همان طور که فیلم وارد اینگونه شعارها نشده، ما هم نشویم و فقط کمی این اثر را بررسی کنیم. 
«هناس» با هراسی که یک زن برای از دست دادن شوهرش دارد آغاز می‌شود. روایت به اندازه همان خانواده ای که شخصیت‌های اصلی فیلم در آن زندگی می‌کنند، ساده است و در عین حال به دلیل پیچیدگی‌هایی که کارشان پیش روی آن ها قرار داده است، پیچیده می‌شود. 
زندگی شهید «داریوش رضایی‌نژاد» و عاقبت فعالیت او چیزی نیست که بر مخاطبان فیلم پنهان باشد اما فیلمساز توانسته داستان از پیش لو رفته خود را به خوبی روایت کند؛ به گونه ای که مخاطب سالن را ترک نکند و تا پلان آخر فیلم، روی صندلی بنشیند. 
فیلم تلاش نمی‌کند با احساساتی کردن مخاطبش از او برای دنبال کردن فیلم سواستفاده کند. «هناس» دنبال درآوردن اشک مخاطب نیست. همین موضوع به روایت بهتر داستان کمک کرده است. کار پرخطر داریوش و شهادت دوستان او همسرش شهره را به فکر استعفای داریوش می‌اندازد. او هر لحظه احساس می‌کند اتفاقاتی که برای شهید علی محمدی و شهریاری افتاده است برای همسر او نیز خواهد افتاد. 
البته که ابتدا شهره می‌خواهد، داریوش را از ادامه کارش منصرف کند. او حتی صدای نفس تهدیدهای دشمنان را کنار گوشش احساس می‌کند اما رفته رفته گویی شهره هم، مسیر سلوک داریوش را طی می‌کند و دیگر مثل قبل بهانه گیری نمی‌کند. شهره به خوبی متوجه می‌شود چقدر مضرات استعفای داریوش از مزایای آن بیشتر است و او چقدر با کارهایش جلوی اتفاقات بد در داخل کشور را می‌گیرد. اتفاقاتی که شاید مقصرانی در داخل دارد.
فیلم به خوبی از موقعیت‌های واقعی زندگی داریوش رضایی نژاد برای روایت بهتر داستان استفاده می‌کند. داریوش در بخش‌هایی از فیلم بیان می‌کند، زمانی که در شهرشان آبدانان بوده است، پدرش به برای جنگیدن از خانواده دور شده. وقتی داریوش از این موضوع ناراحتی کرده است، روزی پدر داریوش دستان او را گرفته و به مناطق مسکونی تخریب شده برده تا او هدف پدر را درک کند. گویی این دفاع از میهن در وجود داریوش باقی می‌ماند و زمانی که شهید می‌شود، همسرش شهره به همان شکلی که پدر داریوش دست او را گرفته دست آرمیتا را می‌گیرد و با موقعیت جدید کشور آشنا می‌کند. 
روایت پراحساس زندگی داریوش و شهره که با فرزندشان آرمیتا دوره‌ زندگی عجیبی را سپری می‌کنند، در نهایت به همان جایی ختم می‌شود که همه می‌دانند، اما باز سختی‌ها و مشقت‌های زندگی این زوج خوشبخت، برای تماشاگر فیلم، دیدن دارد. دغدغه های شهره با بازی خوب مریلا زارعی به اندازه تلاش داریوش در محل کارش برای فیلمساز اهمیت دارد. حسین دارابی انقدر برای شهره ارزش قال است که اسم فیلم را «هناس» انتخاب می‌کند. واژه‌ای کردی که به معنای نفس است.

 

نویسنده: علی کریمی

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.