اولین دوره جشنواره فیلم فجر، بدون داوری آثار حرفهای برگزار شد و عملا بخش رقابتی جشنواره از دوره دوم آغاز شد.
مهدی حجت که سالها است به واسطه فعالیت در حوزه میراث فرهنگی و شهرسازی شناخته می شود، در کنار چهره هایی چون محمدعلی نجفی، اکبر عالمی، سید محمد بهشتی، مهدی کلهر، سینا واحد و منوچهر عسگری نسب، اولین هیات داوران جشنواره فجر را تشکیل دادند. حجت در گفتوگو با بولتن چهلمین جشنواره فیلم فجر، از نحوه ورودش به سینما و داوری جشنواره فیلم فجر میگوید.
* بگذارید با این سوال شروع کنم، چه شد که در آن سالها گروهی از جوانان وارد عرصه مدیریت فرهنگی و هنری شدند؟
اوایل انقلاب تعداد بچههای مسلمان انقلابی که با هنر آشنا باشند خیلی کم بود، یا حداقل تعداد کمی از آنها شناخته شده بودند. از طرفی نظام سیاسی تازه پاگرفته بود و راهی جز اعتماد به افرادی که از قبل از انقلاب بهعنوان جوان انقلابی شناخته شده بودند، نداشت.
* ولی خب این اعتماد باید دارای یک زمینهای نیز باشد، مثلا تحصیلات، سابقه فعالیت و غیره!
من معماری خوانده بودم و با مفاهیم هنر آشنایی داشتم. پیش از انقلاب و در دورهای که مرحوم علی شریعتی در حسینیه ارشاد سخنرانی میکرد، ما بهعنوان جمعی از جوانان مسلمان در زیرزمین حسینه ارشاد کارهای فرهنگی و هنری انجام میدادیم. مثلا محمدعلی نجفی، در آنجا تئاتر «سربهداران» را اجرا کرد، مرحوم صبحدل اذان میگفت، من هم طرح جلد کتابهای دکتر شریعتی را طراحی می کردم. همان جا بود که با شهید بهشتی و آقای مهندس موسوی که بعدها نخست وزیر شد آشنا شدم. با مهدی کلهر هم بعدا به واسطه اینکه برادرشان یک روحانی شناخته شده بود آشنا شدم.
* پس این پیشزمینه باعث شد تا همکاریها ادامه پیدا کند؟
آشنایی ما با بچههایی که کارهای فرهنگی انجام میدادند پس از انقلاب ادامه پیدا کرد. فکر کنم روزهای ۲۳ یا ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ بود که من به صداوسیما رفتم. در آنجا همه کارهای صداوسیما از اینکه چه برنامهای پخش شود، چه چیزی پخش نشود یا چه فیلمی از تلویزیون پخش شود را خودمان مشخص میکردیم. از آن جمع چند نفره که مسئولیت صداوسیما را برعهده گرفته بودیم، سالهای بعد هر کس به سمت و سویی رفت و وارد مسئولیتهای دیگری شد.
* شما همزمان وارد مدیریت تئاتر هم شدید؟!
اواخر سال ۵۷ و اوایل ۵۸ بود که مدیرعامل تئاتر شهر شدم و در آنجا با بچههایی که تئاتر کار می کردند آشنا شدم.
* پس در همان سالها سرتان با مسئولیتهای مختلف هنری سرتان شلوغ بوده است؟
من پس از آن باز هم مسئولیتهای بیشتری گرفتم، در کنار تئاتر شهر و صداوسیما، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز مسئولیت گرفتم. دلیل آن همان چیزی بود که اشاره کردم، در آن دوران تعداد افرادی که نظام میتوانست به آنها اعتماد کند خیلی کم بود.
* چه شد که برای داوری جشنواره فیلم فجر دعوت شدید؟
از همان گروهی که پیش از انقلاب با هم آشنایی داشتیم، نجفی و بهشتی و انوار از همان ابتدا در وزارت ارشاد مستقر شدند و امور سینمایی را در دست گرفته بودند. علت پیشنهاد اینکه من داوری را برعهده بگیرم نه صرف آشنایی قدیمی و نه اینکه مثلا من هنر را بشناسم، بود. شما میتوانید یک نقاش خوب باشید ولی در حوزه فیلم هیچ سررشتهای نداشته باشید! در آن دوره چون فلسفه هنر خوانده بودم درباره مسائل نظری هنر ایده و نظر داشتم و با اهالی تئاتر هم آشنایی خوبی پیدا کرده بودم.
* در تئاتر با چه کسانی آشنا شده بودید؟
از دوستانی که در آن دوره با آنها آشنا شده بودم، افرادی مثل مرحوم پرویز پورحسینی، داریوش فرهنگ و سوسن تسلیمی بودند. تلاش کردم به عنوان مدیرعامل تئاتر فضای مناسبی را برای کار ایجاد کنم. برای همین وقتی جشنواره تئاتر فجر راهاندازی شد، بچههای تئاتر از من خواستند بهعنوان داور در آن حاضر شوم. در آنجا روی پوسترها و طراحیها نظر دادم، افرادی که حاضر بودند نظرات من را پسندید و متوجه شدند اطلاعات دارم و به همین خاطر برای داوری دوسالانه نقاشی دعوت شدم.
* در دوره دوم فیلم فجر انبوهی از فیلمهای شعاری و سیاسی حاضر بودند، آیا برای داوری به مشکل بر نخوردید؟
برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقبتر برگردیم. یعنی به انتهای سال ۵۷ که انقلاب پیروز شده بود و فضا در حال تغییر بود. در آن شرایط امکان تولید فیلم خیلی پایین بود. الان راحت میشود درباره آن دوره صحبت کرد چون از بالا به پایین نگاه میکنیم، ولی شرایط آن روزها طوری نبود که به راحتی بشود فیلم ساخت. خیلی از فیلمسازها ممنوعالفعالیت بودند، خیلیها رفته بودند، بعضیها هم که مانده بودند شک داشتند که فیلم بسازند یا نه و اگر فیلم ساخته شود امکان نمایش پیدا خواهد کرد؟! برای همین است که در آن سال ابتدایی فکر کنم بیشتر ازچند فیلم ساخته نشد. مثل الان نبود که 100 فیلم در اختیار جشنواره باشد و بتواند از بین آنها بهترینها را انتخاب کند. ما مجبور بودیم حتی از فیلمهایی که پیش از انقلاب ساخته شده بود استفاده کنیم.
* احتمالا در سینما و تلویزیون همزمان مجبور بودید از آثار قبل از انقلاب هم استفاده کنید!
در بین فیلمهای قبل از انقلاب آثار خوب هم بود؛ مثل فیلم «سفر سنگ» آقای کیمیایی که قبل از انقلاب ساخته شده بود. در همان دوره که در صداوسیما مسئولیت داشتم، هر روز فیلمسازان قبل از انقلاب میآمدند و فیلمشان را نشان میدادند و پافشاری میکردند که مثلا فلان فیلم یا فلان سکانس را برای ضدیت با شاه ساختهاند و انقلابی هستند!
* همین موضوع اصرار فیلمسازان برای نشان دادن انقلابی بودن، برای داوری آثار دردسرساز نبود؟
مجموعهای از بچههایی که در آن دوره داوری فیلمها را برعهده داشتند، از نظر عقلی و درک شرایط آنقدر قوی بودند که یک نفر با گذاشتن یک سکانس لگد زدن به رژیم شاه، فیلم خودش را به اسم فیلم انقلابی قالب نکند. ما آنقدر خام نبودیم یا آنقدر عوامانه به فیلمها نگاه نمیکردیم که تحت تاثیر یک فحش دادن به شاه در فیلمها قرار نگیریم. یادم هست در آن دوره مرحوم اکبر عالمی که تحصیلات فنی سینما داشت و لابراتوار کار کرده بود، روی نقاط فنی فیلم تاکید زیادی میکرد و ما هم روی محتوا توجه داشتیم.
* شرایط داوریها چطور بود؟
یادم است که سر مسئله محتوای فیلمها بحثهای زیادی میکردیم و روی نکات فیلم دقت زیادی میکردیم. واقعا بحثهای خوبی انجام میشد. میتوانم بگویم که یکی از خالصترین دورههای داوری جشنواره فیلم فجر بود. داوریها بدون باندبازی بود و نگاه نکردیم که فیلم را کدام نهاد ساخته یا چه کسی سفارش کرده است. یک داوری خالص داشتیم.
* چه اتفاقی افتاد که اولین دوره رقابتی فجر را داوری کردید، ولی پس از آن از سینما دور شدید؟
من دو بار در صداوسیما مسئولیت گرفتم. اول در همان ابتدای انقلاب که عضو شورای سه نفره و پنج نفره اداره صداوسیما بودم. یک بار هم در دورهای که محمد هاشمی رئیس صداوسیما شد، معاون سازمان شدم. در عین حال از سال ۶۰ به وزارت فرهنگ و آموزش عالی رفتم و تلاش کردم تا سازمان میراث فرهنگی را راهاندازی کنم. مشغلهام در وزارتخانه و صداوسیما و سازمان میراث فرهنگی باعث شد تا از فعالیتهای هنری از جمله سینما دور شوم. با آنکه هر وقت توانستم دوباره به فعالیت هنری بازگشت داشتهام. مثل دورهای که آقای قالیباف شهردار تهران بود و از من دعوت شد تا داور دوسالانه مجسمهسازی و دوسالانه نقاشی شوم.
* خب آقای بهشتی هم شرایط شبیه شما داشت، یعنی هم در سینما و هم در میراث فرهنگی مسئولیت داشت!
آقای بهشتی مدت طولانی در فارابی بود، در دورهای که آقای خاتمی رئیس جمهور شد چون من دیگر نمیخواستم که در میراث فرهنگی بمانم، از من پرسید چه کسی را برای میراث فرهنگی معرفی میکنی، من هم آقای بهشتی را معرفی کردم.
* علاقه دارید که پس از چهار دهه دوباره بتوانید در سینما فعالیت کنید؟
امیدوارم که این شرایط مهیا شود.