۱- چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر و نیز جشنوارههای فجر موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی، صنایع دستی (به جز مد و لباس که به تعویق افتاده) عملا به اختتام رسید و برنامهریزی اصلی دولت سیزدهم برای جشنوارههای تحولیافته و در طراز فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی ایران، از امروز آغاز میشود، فرایند یک جشنواره ملی فرایندی یکساله است. آنچه امسال در عمل محقق شد تا بیش از 50 درصد محصول برنامهریزی مسئولان و مدیران محترم دولت دوازدهم بوده است. جشنواره، ویترین موجودی و رشد یک هنر و اصلیترین خط کش نا محسوس یک نظام اجرایی در هنر است. تعالی و تغییر در جشنوارههای فجر، سختترین ایستگاه و البته آخرین نمایشگر یک راه است. راهبرد قاطع دولت مردمی، تحقق یک سینمای ملی اقتدارآفرین برای فرهنگ و تمدن ایران فرداست. سینمایی که برآیند آن، نقش امید و نشاط را به بر پرده نقرهای مصور میسازد. فراموش نکنیم که همین امروز هم سینمای ایران مانند دهههای گذشته سینمای برتر غرب آسیاست و ما اقیانوسی از موضوع و ادبیات و مضمون را برای هنر متعالی و مردم پایه در اختیار داریم.
2- سینما مانند هر کنش هنری مدرن دیگری، یک بدنه و یک مخاطب دارد.در بین هنرهای مدرن طبعا بدنه و مخاطب سینما کنشگری فرامتنی بیشتری دارند.از همین رو نسبت های بدنه و مخاطبان سینما با موضوعات روز،خبرساز تر و اثرگذارتر است. انقلاب اسلامی مخاطبان و بخش اعظم بدنه سینمای ایران را به خود جذب کرد و دکترین سینمایی حضرت امام خمینی(ره) مواجهه امضایی با سینما در مکتب انقلاب بود، مواجهه ای که امثال شهید آوینی از رویشهای آن بود. مدیریت تحول در سینما پس از انقلاب اسلامی البته نمره بالایی نمیگیرد و معمولا با تک ماده، حداقل نمره قبولی را گرفته است.مدیریت تحول در سینما، اعتقاد، نظریه، درایت و عزم انقلابی میخواهد که همه اینها پس از چهل دوره، در سر دولت سیزدهم جمع آمده و چه افتخاری ازین بهتر که انتظار انقلابیگری از دولتی برود.
3.بدنه سینما، علت قابلی تحول در سینمای انقلابی است، اما مخاطب یعنی مردم انقلابی، علت فاعلی این تحول و شکوفایی هستند. همانطور که فخر انقلاب اسلامی، مردمی بودن بود. نقد، جریانسازی، حضور اثرگذار، گفتمانسازی و رصد عالمانه و نه غوغاسالارانه این عرصه البته با شاخکهای هوشمندی است که زودتر و دقیقتر از همگان رصد میکنند. در واقع منتقد سینما، موذن سینماست، اگر خواب بماند، نماز سینما قضا میشود. جشنوارهها فرصتی برای گفتگو و هم افقی این چهار ضلع است، بدنه، مخاطب، دولت (مدیر تحول) و منتقد.
4. جشنواره فیلم چهلم ، رویداد بینقصی نبود و نمره بیست ندارد. تلاش برای تنوع آثار علیرغم تضعیف شدید بنیه تولیدی صنعت سینما در دولت قبل، آشتی مخاطبان از سی استان با سینما علیرغم قحطی کرونایی سالنها در دوسال گذشته، ظهور آثار طراز انقلابی علیرغم بیاهتمامی جدی دوره قبل به موضوع و مضامین انقلاب، رعایت آراستگی و تصاویر منعکس شده از خانه جشنواره به بیرون به مثابه فرایند الگوپذیری و ستارهسازی (که طبع جشنوارههاست)، بخش تجلی اراده ملی و جوایز الگوساز در راستای اهداف ملی و… تنها ندایی از زمزمه مدیریت تحول در سینماست. این مدیریت را باید ارج نهاد و فکورانه رصد کرد. چشم تیزبین نخبگان هنری و فعالان فرهنگی باید طراز ناموجود هنر و سینمای ملی را جستجو کنند و در نقصهای جزئی و البته غیر قابل قبول، متوقف نشوند. فراموش نکنیم دورههایی را که مدیران جشنواره حتی از این نقصهای جزئی برای پوشاندن خطاهای کلی خود استقبال میکردند! سرمایه فعالیتها و برنامهها در دولت سیزدهم، مراقبه و مشارکت کامل نخبگان حوزوی و دانشگاهی، خانواده ها و فعالان اجتماعی است که دلسوزانه به رشد چهار رکن پیش گفته بیاندیشند. نقدهای بیمایه، بدون رصد واقعی و بر اساس فیک نیوزها و مسموعات،حرکت شتابزده و هر نوع بیاخلاقی، از دامان جبهه فرهنگی انقلاب به دور است و بی شک موجب فرصتسازی برای دشمنان انقلاب و اباحهسالاران فرهنگی می شود.باید بر اساس اخبار و محصولات و از همه مهمتر متن آثار به نقد پرداخت و البته برای تحول فرامتن جشنواره ها هم برنامهریزی انقلابی نمود.
✍️ سید مجید امامی- دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور